۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

فلسفه وجودى اپوزيسيون

پياله چى گرامى، از شما تشكر كرده و اعتراف مى كنم كه اين تشكرى خشك و خالى نيست گرچه بظاهر چنين مى آيد. شما در جاى خود رعايت انصاف راداريد و اين امرى بس حياتى است. اجتماع وسياست بدون اخلاق مى شود تحفه اى كه جمهورى اسلامى پس از سى سال به ما هديه كرده است. به نظر من پاى بندى به اصول و پرنسيب ها و عمل به آنها رمز موفقيت ما خواهد بود.

نكات خوبى در نوشته تان هست كه مى توان به تفصيل به آنها پرداخت. من فكر ميكنم ما بعضى اوقات يكسويه قضاوت مى كنيم. مى گوييد نودوپنج درصد شان نمى دانند ايران كجاست اما آن را تروريست مى دانند. فكر مى كنيد اگر همين سوالات را در شهرها و روستاهاى ايران به عمل آوريد چه نتايجى مى گيريد. فكر مى كنيد ماهيتا فرقى خواهدداشت. مگر آمريكايى ها بيش ازيك سال شاهد گروگان گيرى دولتى اعضاى سفارتشان نبودند، مگر هزارها بار سوزاندن پرچم هايشان را شاهد نبوده اند، مگر رهبران ايرانى هلوكاست را انكار نكرده اند. اگر شما به عنوان يك آمريكايى حر فهاى احمدى نژاد را مى شنيديد چگونه فكر مى كرديد و نظر مى داديد.

همانطور كه ايراندوست بدرستى اشاره كرد دليل پرخاش خانم كلينتون به ايران، انتخابات پنسيلوانيا بود كه به هدف هم خورد. سوال حالا اين است آيا خانم كلينتون ميخواهد نيروهاى آمريكايى را از عراق بيرون بياورد كه آنها را به ايران بفرستد؟ مقابله جدى نظامى با ايران فعلا برعهده روزنامه نگاران بوده و بر روى كاغذانجام مى گيرد. نبايد زياد تحت تاثير تبليغات قرار گرفت. بر خلاف باور غلطى كه بعنوان يك حربه نامطلوب تبليغاتى نيز بر عليه نيروهاى ملى بويژه بر عليه فعالان ترك بكار ميرود آن است كه آنها طالب حمله نظامى آمريكا هستند. آنهايى را كه در جبهه سلطنت طلبان و يابقولى پهلوى طلبان شبانه روز براى حمله نظامى آمريكا دعا مى خوانند كسى نمى بيند و يانمى خواهد ببيند، اما تركها را كه حتى يكبار هم كسى چنين حرفى از دهانش بيرون نيامده، متهم به چنين امرى مى كنند. آمريكاو ديگر دوستانش هرگز به دنبال تجزيه ايران نبوده و نيستند و به همين خاطر هم از نيروهاى تجزيه طلب در ايران حمايت نمى كنند. همانگونه كه در مورد قذافى رهبر ليبى ديديم، من فكر ميكنم چنين گزينه اى براى ايران نيز از نظر غربى ها كم هزينه ترين و مناسب ترين گزينه خواهد بود. يعنى اگر ايران دست از شيطنت بازى هاى اتمى اش بردارد و كمى از هارت و پور تهاى روزانه و ماجراجويى هايش بكاهد، آن موقع مى شود مثل خيلى ازكشورهاى ديگر. اعدام و سنگسار و حقوق بشر و اين جور چيزها در ايران هم مشكل اصلى حكومت هاى غربى نيستند. حكومت هاى غربى دنبال حكومتى مقتدر در تهران هستند كه با آنها كمى راه بيايد. و من فكر ميكنم روند عمومى دارد در اين سمت پيش مى رود به شرطى كه امر غيرمترقبه و غير قابل پيش بينى رخ ندهد.

هرگونه دعوت به يكپارچگى و اتحاد و يگانگى در ايران_ امروز اگر نمى خواهد روى كاغذ باقى بماند، مى بايد يك زير بناى بتونى مشخص و كارشناسى شده با خود به همراه بياورد تا بتوان روى آن ساختمان پايدار و مقاوم وحدت را بنا كرد. بتون اين زيربنا مى بايد از ميله هاى فولادى و از جنس فدرال باشد. به نظر مى رسد فدراليسم آن حداقلى است كه مى توا ن در آجندا قرارش داد و در مورد جزيياتش به گفتگو نشست. همانطور كه قبلا هم گفتم در يك سيستم فدرال همه در قبال همه سياست هاى داخلى و خارجى حكومت دسته جمعى مسيول هستند و به همين مى بايد خاطر در تمامى زمينه ها بلا استثنا داراى اهرم قدرت باشند و گرنه مى شود چيزى مضحك كه فقط اسم فدرال رويش هست. يعنى حكومت پارلمانى آذربايجان و يا كردستان و يا بلوچستان و يا فارسستان (لطفا ناراحت شويد، تقصير قافيه است!) وغيره همه باهم سياست هاى خرد و كلان كشورى را تعيين مى كنند. هيچ گزينه ديگرى در ايران نمى تواند پايدارباشد. مسيله ملى در ايران كل سياست حكومت و اپوزيسيون آنرا تحت الشعاع خود قرار داده و مسبب آن هم از نظر من تركها هستند. بويژه اپوزيسيون باصطلاح سراسرى در برخورد با مسيله ملى به بن بست رسيده است و بدون فايق آمدن بر اين مشكل كه يك مشكل ساختارى است، هيچگونه امكان تحركى نخواهد يافت. اپوزيسيون باصطلاح سراسرى دارد فلسفه وجودى خود را از دست مى دهد چرا كه نيرو هاى آنها كه عمدتا از حاشيه نشينان ايران هستند ديگر معتقد به ملت و زبان واحد نيستند. و اين كل قضيه را زير علامت سوال بزرگى مى برد.اپوزيسيون باصطلاح سراسرى جوابگوى مسيله ملى نيست و از بطن شتابان روند جريانات اجتماعى عقب افتاده است.

به نظر من حكومت ج.ا. در برخورد با مسيله ملى تحرك و ديناميك بيشترى از خود نشان مى دهد! گر چه همه دروغ است و در خدمت تحميق و سركوب، اما آنها مشكل را در يافته اند و سمت و سوى نظرات وسياست ها در جهت هر چه بيشتر “پارسى شدن” پيش مى رود و بى خود نيست كه كورش دوباره از آرامگاهش بپا خاسته و در پى اصلاح جامعه آشفته حال ايران است

هیچ نظری موجود نیست: