۱۳۸۷ فروردین ۱۶, جمعه

ناپيگيران

ايراندوست عزيز، من همواره سعى كرده ام نشان دهم كه ناپيگيرى در مبارزه سياسى با رژيم ديكتاتورى و غير انسانى جمهورى اسلامى در نهايت اگر نه حتما به همكارى اما لاجرم به همسويى با آن مى انجامد. اين را نه تنها در اين سايت بلكه در ميان سياستمداران شناخته شده هم ديده ايم و خواهيم ديد. همسويى با رژيم و قرار گرفتن در يك صف واحد با آن و مبارزه كردن همراه با سپاه پاسداران بر عليه مردم خودى هيچ ارتباطى با مبارزه براى استقلال ندارد. شما اگر پيگيرانه و با تمام نيرو بر عليه حكومت سنگسار نباشيد در سر گردنه ها كه اتفاقا در اين جاده پر پيچ و تاب كم هم نيستيد، كم مى آوريد و به نفس نفس مى افتيد. آن وقت است كه از آدم هايى كه جد و پدر جدشان از اين سرزمين بوده اند و خودشان هم در همين جا بدنيا آمده و بزرگ شده اند و بنا به تيورى هاى راست راست تا چپ چپ همه متعلق به اين سرزمين هستند قسم نامه وفادارى طلب مى كنيد. منظورم البته شخص شما نيستيد. نيروهاى ملى اما در مبارزه بر عليه رژيم پيگير هستند و بى صبرى نشان ميدهند برخلاف “ناپيگيران” كه عمده ترين هدفشان درظاهر “تماميت ارضى” است اما در واقعيت اين رژيم را تا مدت هاى درازى حاضرند تحمل كنند تا به آن هدف خدشه اى وارد نشود بدون اينكه اصلا آن هدف در خطر باشد ويا اصلا نشانه اى از در خطر بودن آن باشد. نيروهاى ملى در صدد بهم زدن معادلات غالب بر ساختار هاى حاكميت در ايران هستند اما “ناپيگيران” كاملا مخالف آن بوده و دو دستى محكم به مناسبات ناعادلانه در روابط بين ملل ايران چسبيده اند. حال چون نيروهاى ملى در مبارزه شان پيگير هستند نمى توان و نبايد به آنها انگ بيگانه پرستى زد. تمامى شواهد نشان ميدهند آن گروه از نيروهاى ملى كه پشتيبانى عمومى دارند در حال حاضر در چارچوب جغرافياى سياسى ايران در جستجوى راه حل هستند. با استدلال شما مى توان اين نتيجه را گرفت كه هر كس بر عليه رژيم است پس حتما بر له آن چهار كشور غربى است. راستى مى دانيد چه بخش بزرگى از آن اپوزيسيونى كه هدفش “تماميت ارضى” به هر قيمت است چه اندازه به آن چهار كشور نزديك تر است. جالب است: آنهايى كه فعلا صبر ميكنند تا شرايط ايده آلى بوجودآيد تا آنها آستين ها را بالا زده و كارى بر عليه رژيم انجام دهند مى شوند ميهن دوستان واقعى كه سواى رژيم موجود فقط به ايران فكر ميكنند! و آنهايى كه ايده هاى نو دارند وبه مبارزه در همين امروز فكر مى كنند و به آينده اى كم تنش و در عين حال در چارچوب مرزهاى فعلى فكر ميكنند مى شوند غريبه و جاده صاف كن غرب و فروشندگان استقلال. “اپوزيسيون” ايران كه البته من حساب نيروهاى ملى را از آن جدا ميكنم شايد هيچ گاه به اين پراكندگى و ضعيفى نبوده است. “اپوزيسيون” هيچ ايده و هيچ راه حلى ندارد. اما آنها كه ايده دارند و نيرويش را هم دارند بايد در مقابل آن يكى ها اعلام وفادارى كرده و احتمالا به پابوسى هم بايد بروند! وقتى من مى نويسم “فعلا نه انقلابى در راه است و نه كسى قصد تكان خوردن از جايش رادارد” منظورم دقيقا همين “اپوزيسيون” است. مگر دوستان ما در همين سايت نمى گويند اگر يك شرايط شسته و رفته اى فراهم نباشد كه در آن تمام جزييات از قبل به ثبت و امضا نرسيده باشد حاضر به هيچ كارى نيستند. يعنى كه فعلا منتظر مى مانيم چرا كه به جنبش هاى ملى اعتماد نداريم.

هیچ نظری موجود نیست: