۱۳۸۷ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

فرزند آن نظام

فرهاد عزيز، اگر پدر شاه چادر ها را به بهانه مدرنيت از سر زنان نمى قاپيد، اگر دهان نويسندگان را با نخ وسوزن به هم نمى دوخت، اگر مردم آزادى گفتار مى داشتند، اگرشاه با مصدق چنان نمى كرد، اگر هر دانشجويى به خاطر داشتن يك كتاب غير دلخواه در زندانها نمى افتاد، اگر دگر انديشان گرفتارساواك نمى شدند، اگر همه چيزو همه كس سانسور نمى شد، اگر به ما اجازه رشد فكرى، فرهنگى و اجتماعى مى دادند ما هم دنبال خمينى راه نمى افتاديم چرا كه آن موقع خمينى فرصت مى يافت نظراتش را بيان كند و ما مى توانستيم آنها را بخوانيم و نقد كنيم و در كوتاه مدتى گند نظراتش در مى آمد.
اگر ميخواهيم به كسى فحش دهيم، اگر كسى مسيول مستقيم پيش آمد هاى دهه هاى اخير است، آن كس غير از شاه و سيستم مخوف و ديكتاتورى او نبوده است. چه درست ميگويد آقاى نگاهى وقتى مى گويد:
“این نظام نتیجه یا فرزند آن نظام است”.
اين دقيقا ترجمان سرنوشت ايران و ايرانى است. ده ها سال زندگى در استبداد و خفقان وساواك و شكنجه و سرنيزه تنها به قهرو جبر مى انجامد. اين مختص ايران نيست و تمام جوامع بسته شامل آن ميشوند. مردم ايران يكى از بزرگترين خيزش هاى مردمى را در تاريخ به ثبت رسانده اند. براى بسيارى از جوانان در سال هاى ٥٦ و٥٧ زندگى بر روى آسفالتهاى خونين خيابانها به اتمام رسيده است. سزاوار نيست رژيم شاه را با مقصر بودن خود آن قربانيان تطهير كنيم.

هیچ نظری موجود نیست: