۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

به بن بست کشانيدن

“به بن بست کشانيدن”:
دوستان عزيز نوشته مرا هر كس مى تواند بخواند و نظر بدهد، فرقى هم نمى كند مسافر باشد يا غير مسافر، شبانه روز دنبال رهبر و پیشوا و قهرمان باشد يا نباشد. اين سايت محل تبادل افكار و نظرات است و من سزاوار نمى دانم رقباى سياسى ام را از نظرات خود محروم سازم! آقاى صنمى از آوردن اسم من خوددارى كرده اند و خواسته اند كه من سر زده وارد بحث با ايشان نشوم. من خواسته ايشان رااجابت مى كنم اما اميدوارم كسى مخالف نقد نظرات ايشان نباشد كه آن موقع كلاه مان توى هم ميرود.

ما همين طور كه در اتوبوس داريم راه مى پيماييم و مناظر گوناگون هر روز از جلوى ديدگان مان رژه مى روند و هر از گاهى رعدو برقى هم نفس مان را درسينه مان حبس مى كند و حتى هنگام چرت زدن هم در روياى پيدايش رهبربلا منازع براى خودمان هسستيم، همين طور هم داشتيم در مورد كنه گفته ها و نظرات ايشان فلسفه بافى مى كرديم و بويژه يك جمله ايشان هم چون مگسى كه در تارهاى عنكبوت گرفتارآمده باشد، در مخ ما گرفتار آمده و ول كن هم نيست. من جسارتا اين جمله را با حفظ حقوق كپى رايت اينجا كپى پيستش ميكنم:

“انهائیکه به سخنان اعلمی و احمد قابل و نظائرشان اهمیت میدهند ، آندسته از روشنفکرانی هستند که هنوز به اصلاح از درون رژیم جمهوری معتقدند برخلاف آنهائیکه چاره کار را در به بن بست کشانیدن این رِژیم میدانند.”

آنچه تاكنون بر همگان مبرهن گشته اين است كه ايشان را منظور آقاى صنمى است با يك من سريش اعلا هم نمى توان به گروه اول نسبت داد پس مى ماند گروه دوم كه هدفشان بر طبق نظر ايشان به بن بست کشانيدن اين رژيم است. آهان پس هدف “به بن بست کشانيدن اين رژيم” است. خوب در نگاه اول فريبنده است. رژيم را به بن بست مى کشانيم تا راه فرارى نداشته باشد و همانجا نفسش را مى گيريم.

اما نگاه دوم به آن از زيبايى اش مى كاهد و ايده آليستى بودن ناب چنين ايده هايى را كه در واقع هم يك ايده است و در دنياى واقعى كاربردى ندارد نشان مى دهد. اولا كه سى سال است هواداران اين ايده موفق نشده اند با هزاران دوز و كلك اين رژيم را به بن بست بكشانند. شايد بگوييد هنوز زود است. قبول. ولى من از خودم مى پرسم كسى كه بخواهد رژيم را به بن بست بكشاند چه كار بايد بكند. او مثلا بايد سعى كند كه نگذارد نيروهاى اصلاح طلب نيرو بگيرند. او بايد سعى كند كه نگذارد رابطه اى بين مردم و مسيولان بوجودآيد. او بايد سعى كند كه نگذارد رژيم تحت فشار قرار گيرد چرا كه آن موقع شانس اصلاح و ابقا دارد. او بايد سعى كند هر صدايى را كه مى تواند به بهبود وضع مردم كمك كند در نطفه خفه كند چرا كه مردم راضى تمايلى به شورش ندارند. ليست اينگونه اقدامات مى تواند دراز باشد اما بسيارساده و در عين حال مرگبار است.

چون مبلغان اين ايده ها با واقعيات كمتر آشنا هستند و بيشتر از فراز انبوه كتاب ها به دنياى خارج مى نگرند هنگامى كه پا درعرصه سياست مى گذارند فاجعه مى سازند. چيزى در ذهن خود ساخته اندو حال با هزار و يك آيه و قسم كه استادانه و آتشين هم منتقل مى كنند در پى تحقق دادن به آنها هستند. هم چون كسى كه اسم پزشك بر خود گذاشته و والدين كودكى را كه به خاطراسهال از فرط تشنگى مى سوزد از دادن آب به كودك منع مى كند!

اين ايده فكر ميكند مى خواهد رژيم رابه بن بست بكشد اما دارد جامعه را به بن بست مى كشد. اين ايده چون مى خواهدهمه چيز را به بن بست بكشاند حتى فردى راكه از تريبون مجلس ديكتاتور بزرگ را به زير سوال مى برد تحمل نمى كند و او را متهم ميكند كه چرا اين شخص از روزى كه در قنداق بچگى بوده انقلابى كبير نبوده است!

پرچمداران ايده بن بست اگر افرادى مذهبى باشند، دارند انتظار امام زمان را ميكشند و گرنه شبانه روز در آرزوى حمله آمريكا هستند. اين است كانون تفكرات آقاى صنمى.

هیچ نظری موجود نیست: