۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

ثينك گلوبل، اكت لوكل

فرهاد عزيز، قبل از آنكه آقاى صنمى موفق شود رژيم را به بن بست بكشد، شما مرا به بن بست خواهيد كشيد! من از فرط بيچارگى به طنز روى آوده ام و حالا مى فهمم اين نبوى چه مى كشد! اگر واقعا نظرات من اينگونه در نظر خواننده جلوه مى كنند تنها مى توانم بگويم كه من تسليم هستم و حيف اين همه وقت و اعصاب كه در اين سايت هدر شد! البته بعضا هم حق داريد مثلا حرف هاى من بعضا تكرارى هستند. اين مورد راببخشيد. يك علتش هم روده درازى است. مى خواهم آرام آرام حضورم را كم رنگ تر كنم. شما هم بدور از تكرار نيستيد. كمتر اتهام بزنيم و بيشتر استدلال كنيم. با نسبت دادن قبیله گرائی و عشیره گرائی به من چه چيزى عايدتان مى شود. مى خواهيد بگوييد عقب مانده هستم. اتفاقا من رضا پهلوى را قبیله گرا و عشیره گرا مى دانم. من بدنبال راه حل هاى مدرن هستم: ثينك گلوبل، اكت لوكل!

درگيرى هاى روزهاى آخر ٥٧ و سال ٥٨ به نظر من كه البته زياد موثق نيست بيشتر ريشه در اختلافات محلى داشت. هنوز چيزى به اسم رژيم شكل نگرفته بود و تازه هييتى هم از تهران آمد تا به درگيرى ها پايان دهد و از جمله طالقانى و بنى صدر هم جزوشان بودند. شما باز هم داريد همه چيز را با همه چيز قاطى مى كنيد. مثل اينكه قرار شده بود براساس فاكت قضاوت كنيم.

هیچ نظری موجود نیست: