۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

اعلمى، راى مرا تو دارى!

ما تصميم انتخاباتى مان را گرفته ايم و اگر آقاى اكبر اعلمى از سد بادى گارد هاى شوراى عاليه نگهبان بگذرد ما پاى صندوق راى رفته و اسم ايشان را ضربدر خواهيم زد با اين اميد كه راى مااز صندوق در آمده و درست شمارش شده و وارد آمار رسمى وزارت كشور گردد كه البته رياست عاليه شان به نظر نمى رسد كه آن چنان بى طرف هم باشند و گرنه چه باكى از نظارت خارجى داشتند. اگر هم ايشان يعنى همشهرى كانديد ما مورد غضب نيروهاى فوق الذكر واقع گرديدند چنانكه قبلا نيز در انتخابات مجلس واقع گرديده بودند، آنگاه ما انتقاد ها، افشاگرى ها و سخنان ايشان را پى خواهيم گرفت چرا كه معتقديم افرادى مثل ايشان نياز جامعه آذربايجانند. در مورد ديگر مناطق همسايه بنده زياد فضولى نمى كنم چون آن مناطق را خوب نمى شناسم و در اين زمينه كمى پا پس مى كشم. البته بنده فكر مى كنم با اين نظر تنهاى تنها نباشم. به گزارش سايت ياغيش كه عدم وابستگى شان به حركت ملى آذربايجان اظهر من الشمس و وابستگى شان به باصطلاح اصلاح طلبان شهره عام و خاص است، در آورده اند كه بنده جزو هفتاد و نه درصد مردم آذربايجان هستم كه خواهان دادن راى به اعلمى هستند. چون ما ديگر انقلابى گرى را كنار گذاشته ايم به همين دليل گزينه اعلمى براى ما جالب و خوب است. وى نه مى تواند هم چون رقباى خود قول هاى آنچنانى بدهد و نه از ديروز به فكر مناطق محروم افتاده است. ما از هر جهت كه مى سنجيم انتخاب خودمان در انتخابات به نفع يك فرد خودى دور از خرد نيست.

---

رژيم اسلامى تهران هيچ علاقه اى به برگزارى انتخابات ندارد. از هر مدلى كه مى خواهد باشد. فقهاى عظام هميشه گفته اند كه دمكراسى براى آنها بى مفهوم است و اقليت و اكثريت و اين برنامه ها در فقه و صدر اسلام وجود ندارد. آقايان اما مجبورند يا مجبور شده اند اين كار را انجام دهند و با تمام قوا نيز همواره كوشيده اند آن رااز محتوى خالى كنند. اما هميشه قادر به اين كار نيستند از جمله در آن دوم خرداد اوضاع آنگونه پيش رفت كه باب طبع "بزرگان" نبود. حالا چرا بايد با امتناع از راى دادن به آقايان ميدان بيشترى داد من نمى فهمم. مشروعيت يا عدم مشروعيت يك مفهوم مجازى و آبستراكت است و پايه حقوقى ندارد. ديكتاتورى ها به ديكتاتوريشان ادامه خواهند داد چه مشروعيت داشته باشند چه نداشته باشند كه البته بحث اثبات وجود ويا عدم وجود مشروعيت خود داستانى بى پايان است.
من اگر كانديد لايقى از نظر خودم در بين آقايان كانديدها نبينم، تمايلم براى راى دادن نيز كاهش مى يابد. اما درنهايت نبايد ميدان را براى آقايان فقها واگذاشت. حالا كه به هر دليلى مجبورند اين گونه انتخابات ها رابرگزار كنند بايد ديد بهترين رفتار چيست. اعلمى و خاتمى نمونه هاى مشخصى هستند كه نشان مى دهند امور سياسى و اجتماعى را نبايد هم چون يك جعبه سياه ديد و آن را رد كرد. اينگونه ديد از آن على تبريزلى است.