۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

ESC 2011: افتخار تاريخى براى هنرمندان و مسئولان آزربايجان



"يورو ويژن سانگ كونتستس" Euro vision song contest بزرگ ترين مسابقه موزيك در اروپاست كه هر سال در كشورى برگزار مى شود كه سال قبل برنده آن شده بود. امسال اين مسابقات در شهر دوسلدورف آلمان با شكوهتر و بزرگ تر از هميشه برگزار شد چرا كه سال قبل لنا ماير آلمانى در نروژ با ترانه Satellite نفر اول آن شده بود.

آزربايجان امسال پس از برگزارى مسابقات مقدماتى، الدار و نيگار را براى اين مسابقات انتخاب كرد و ترانه زيباى Running Scared كه ساخته هنرمندان سوئدى بود توانست با اجراى توانمند دو هنرمند آزربايجانى و همراهانشان دل اروپا را بربايد و بيشترين امتياز را از آن خود سازد.

اين يك پيروزى بزرگ و تاريخى براى آزربايجان است كه تنها پس از سه بار شركت كردن در اين مسابقات توانست به مقام اول دست پيدا كند. تركيه كه اين بار از راه يابى به فينال بازمانده بود با اعطاى دوازده امتيازش به آزربايجان كه بيشترين امتياز هر كشور محسوب مى شود به موفقيت آزربايجان يارى رساند و نيگار نيز با بالا پردن پرچم تركيه در مراسم پايانى ضمن سپاسگزارى، به صورتى سمبليك به هم پيوستگى دو ملت تورك را به شكل زيبايى به نمايش گذاشت.

اين پيروزى تصادفى نيست. اين پيروزى برخاسته از فرهنگ موسيقى دوست و هنرپرور آزربايجان است. اين پيروزى محصول سابقه ديرين فرهنگ غنى و پربار ملت تورك آزربايجان است كه امكان چنين دستاورد مهمى راممكن ساخته است.

اينكه شعر ترانه به زبان انگليسى بوده و يا سازنده ترانه سوئدى است به هيچ عنوان از ارزش اين پيروزى كم نمى كند بلكه بر عكس نشان مى دهد چگونه هنرمندان و مسئولان آزربايجانى جهان شمول فكر و عمل مى كنند و قادرند با استفاده از امكانات در سطح اروپا و پيوند دادن آن با توانايى ها و خلاقيت هاى هنرمندان آزربايجانى الاصل به يك موفقيت بزرگ و كم نظير اروپايى دست پيدا كنند. اين موفقيت تصادفى و به يكباره بدست نيامده است. آزربايجان در هر سه دوره گذشته جزو بهترين شركت كننده ها بود و حتى پارسال براى صفورا امكان اول شدن وجود داشت.

آزربايجان با دستيابى به يكى از قله هاى موسيقيايى اروپا نشان مى دهد كه راه درستى براى آينده ملتش برگزيده كه همان راه دنياى آزاد، راه اروپاست. آزربايجان تنها با گرايش به اروپا و ارزش هاى مدنى و اجتماعى آن خواهد توانست پوز بندى بر اغراض همسايگان بزرگ خود ببندد و شايد بزودى بدون توسل به نيروى نظامى سرزمين هاى اشغالى اش را باز پس گيرد. اين آرزو ديشب در خيابان هاى باكو از سوى مردم و جوانان ابراز مى شد و آنها در اوج شادمانى به ياد قاراباغ بودند.

سال آينده در چنين روزهايى شهر هنرمند پرور باكى ميزبان هزاران نفر از سراسر اروپا خواهد بود تا دور بعدى مسابقات را برگزار كنند. با شناخت و تجربه اى كه مسئولان آزربايجانى از خود به نمايش گذاشته اند، اين حادثه بزرگ و به يادماندنى مطمئنا با موفقيت باز هم بيشترى برگزار خواهد شد.

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

ادامه روند گسست ملى

روز بيست و پنج بهمن امسال كه به دعوت مير حسين موسوى و مهدى كروبى قرار بود تظاهراتى در حمايت از خيزش اخير مردم تونس و مصر برگزار گردد و عملا به تظاهراتى پراكنده در تهران و چند شهر مركزى ديگر انجاميد كه نوك حمله اش سيد على خامنه اى و نظام تحت فرمانش بود، حداقل دو نكته را برملا ساخت.

نكته اول محك خوردن اين واقعيت است كه گسست ملى در ايران در برهه كنونى ديگر انكارناپذير است و نيروهاى مركز با اهداف سياسى مركز گرايانه با هيچ استدلالى نمى توانند اين موضوع را انكار كنند كه مردم غير فارس در حركاتى كه در تهران طرح ريزى و اجرا مى شوند هيچ گونه اشتراك قلبى و عملى ندارند. ديگر تقريبا همه و يا بهتر بگوييم آنهايى كه هر دو چشمشان را به روى واقعيت ها نبسته اند اكنون مى پذيرند و يا مجبورند بپذيرند كه در روز هاى اخير در آزربايجان، كردستان، بلوچستان، خوزستان و تركمن صحرا آب از آب تكان نخورده است. گرچه مردم غيرفارس خيلى پيشتر و بيشتر از مردم مناطق فارس ضديت و آشتى ناپذيرى خود را با نظام جمهورى اسلامى نشان داده اند اما عدم همراهى با مركز در حال حاضر هر دليلى هم كه داشته باشد به هيچوجه همراهى با رژيم قرون وسطايى جمهورى اسلامى نيست. دورى از شراكت در برنامه هايى كه در تهران و از سوى اپوزيسيون طراحى مى شوند دلايل ديگرى دارند.

نكته دوم و تازه آن است كه برخلاف سال گذشته ديگر كسى حداقل تا به امروز تلاش نكرده است اين رفتار مردم غيرفارس را توجيه كند. يك سال قبل برداشت نادرست تحليل گران مركزى آن بود كه دليل عدم مشاركت مثلا آزربايجان در تظاهرات همراه با تهران، عقب ماندگى اين منطقه و عدم وجود نهاد هاى مدنى درآن است! و اين در حالى است كه سال هاست نويسندگان و فعالين آزربايجان كه در ميان مردم زندگى مى كنند تلاش دارند تصويرى واقعى و عينى از وضعيت اجتماعى و سياسى و بالاخص مطالبات توركها ارائه بدهند. اين موضوع در مورد ديگر مناطق غير مركزى نيز صادق است و هر آن كس كه كمى علاقه به مسائل ملى داشته باشد مى تواند با مرور ساده نوشته ها و مقالات به بسيارى از حقايق در ايران دست يابد. اما سياسيون و روشنفكران مركز در مقوله هاى ديگرى مى انديشند و در فضاهاى ديگرى سير مى كنند كه رنگ ايدئولوژى در آن غليظ است و مى كوشد جهان را بر اساس چارچوب هاى فكرى از قبل آماده شده توضيح دهد و با تاسف بسيار از احاديث باستانى چندهزار ساله و تمدن آريايى تغذيه مى كند.

استراتژيست هاى سياسى اپوزيسيون رژيم در مركز تا به امروز به هيچ عنوان حاضر نشده اند كوچكترين گوشه چشمى حتى به خواسته هاى فرهنگى و زبانى غيرفارس ها داشته باشند و حتى از دادن يك بيانيه ساده در روز جهانى زبان مادرى در روز دوم اسفند خوددارى مى كنند و متن قانون اساسى جنبش سبز در مورد زبان هاى غير فارسى هيچگونه تغييرى نسبت به سياست هاى گذشته و فعلى نشان نمى دهد. اما در مقابل آنها بارها تاسف خود را از عدم همراهى مناطق غيرفارس با حركات مركز را بيان كرده اند. حال چرا سياسيون اپوزيسيون مركز از حمايت حداقل نيمى از مردم بر عليه رژيم جمهورى اسلامى چشم پوشى مى كنند سوالى است كه بايد آنها پاسخگو باشند. البته دليلش روشن است چرا كه آنها حاضر به امتياز دهى و تقسيم قدرت نيستند و علاقه اى به تغيير در سيستم اداره كشور و بنيان هاى ادارى، حقوقى، آموزشى، اجتماعى و اقتصادى آن ندارند و به ديگر سخن بيشتر در پى تغيير و يا اصلاح قدرت تنها در بالا هستند.

چگونه مى توان هيچ سخنى در مورد ممنوعيت نود ساله زبان مادرى حداقل نيمى از مردم بر زبان نياورد و حتى تلويحا ادامه اين سياست را بشارت داد و از همان مردم خواست كه براى تداوم همان سياست به خيابان ها بيايند، تظاهرات راه بيندازند و قربانى بدهند؟ آيا فهم اين موضوع ساده سخت است؟

كدامين خواسته مردم غيرفارس در برنامه هاى اپوزيسيون در مركز بازتاب يافته است؟ تجربيات تلخ و خونين گذشته، امروز بدرستى مانع از آن هستند كه بتوان با سخنان و شعار هاى زيبا توده هاى مردم را بدنبال خود كشانيد و با هزينه مردم غيرفارس راه قدرت را براى حاكميت ديگران كه برنامه سياسى شان در هاله اى بزرگ از ابهام مستتر است همراه كرد. بويژه آزربايجان نقش به سزايى در عملكرد مستقل از تهران نشان مى دهد و با تكيه بر يك جنبش مدنى و حقوق بشرى كه ريشه در آمال و آرزوهاى آحاد توركهاى آزربايجانى دارد با اعتماد به نفس بيشتر و اراده اى مصصمم تر قدم بر مى دارد و تاكنون بسيار آگاهانه عمل كرده و بر خلاف تجربيات پيشين اكنون با مشعل منافع ملى توركها راه مى پيمايد و پويايى فعالان و جوانان آن و آگاهى سياسى بالا و اجتناب از احساس گرايى، مژده ده آينده اى موفق براى آزربايجان و دسترسى آنها به خواسته هاى ديرينشان است.

بهمن امسال يك درس ديگر براى اندك مشتاقان به ياد گيرى و گوش گيرى در مركز در باب مسئله ملى بود. اما تمامى شواهد حاكى از آن است كه در آينده نزديك هيچ تغييرى در درانديشه هاى اپوزيسيون در تهران بوقوع نخواهد پيوست و مناطق غير فارس شايد براى هميشه راهى جداگانه براى خود برگزينند.