۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعه

فدراليسم؟

فدراليسم؟ فدرال هم جزو آن گروه از واژه هايى است كه خيلى كاربرد دارد اما معنى ومفهوم واحدى را القا نميكند و بويژه در مرحله عمل تفاوت هاى بسيارى از خود به نمايش ميگذارد. آلمان، سويس، بلژيك چه شباهت ها وچه تفاوت هايى دارند. يك اصل شايد اساسى در كوشش براى رسيدن به يك حالت فدراتيو داوطلبانه بودن آن است. طرف هاى مذاكره بايد همه قبل از شروع به هر بحثى بنوعى با ورود به يك جمع فدراتيو توافق داشته باشند. حالا اين توافق هر قدر هم ضمنى و آبكى ميخواهد باشد. اما حتى يك نفر فارس زبان تا به امروز پيدا نشده است كه اين واژه را بر زبان آورده باشد. در مقابل تعدادى از سياستمداران ترك در ايران از هم اكنون مدل حكومتى آينده را بروشنى تصويب كرده اند بدون اينكه طرف مقابل ذره اى تكانى بخود داده باشد. به كسى نمى توان ايراد گرفت آرزوى اين ويا آن شكل حكومتى را داشته باشد. اما سياستمدارانى كه داعيه حمايت از حقوق ملت بى حقوقى را دارند سطح انتظارات بالاتر است. براساس كدامين واقعيت هاى جارى قبل ازاينكه آب از آب تكان خورده باشد شكل حكومتى آينده را براى كل ايران ترسيم كرده ايد. چكونه مى توان درحال حاضر ساختار چنين حكومتى را برنامه ريزى كرد در حالى كه اصلا طرف مقابلى وجودندارد. حالا كه هدف را مشخص كرده ايد چگونه ميخواهيد به آن برسيد. قبول دارم كه ميتوان با عربها و كردهاوبلوچها جبهه متحدى تشكيل داد اما طرف پرزور را كه بخش اصلى قدرت را دردست دارد و ابدا علاقه اى به هيچ مدل حكومتى ديگرى ندارد ميخواهيد چه كنيد. چگونه ميخواهيد سياستمداران وروشنفكران فارس را كه حتى ازآزادى زبان مادرى دفاع نمى كنند بپاى ميز مذاكره اى بكشانيد كه در آن مى بايد فدراليسم مورد بحث قرارگيرد. كسى كه تلاش ميكند به فدراليسم در ايران برسد مى بايد سياستش را برهمان اساس تنظيم كند. يكى ازاركان چنين سياستى گفتگو است. شما چند نفر فارسزبان مى شناسيد كه حاضرند باشما درمورد فدراليسم طرف صحبت شوند. اگر توانستيد تنها سه نفر را پيدا بكنيد اعتراف ميكنم اين آرزوى شما اميد تحقق دارد. وگرنه اين آرزوآرزو باقى خواهدماند تا شايد روزى شرايط تغييركنند. بزرگترين اشتباه فدرالخواهى در حال حاضر پس از ٨٠ سال ستم وتحقير وتبعيض شكافى است كه دربين تركها مى اندازد. تلاش هابالاجبار متوجه شكل حكومتى مى شوند ونه محتواى آن. شكل وشمايل وساختار وحدود وثغور چنين فدراليسمى براى هيچكس روشن نيست و طبيعتا بسيارى از تركهانمى توانند دنبال هدفى راه بيفتند كه بيشتر حاوى سوال است تا جواب. ما فاقد هرگونه سازمانها، احزاب، ارگانها وتشكيلات سياسى و صنفى و سنديكايى هستيم. مافاقد هرگونه پشتيبانى وحمايتى هستيم كه روزى لخ والسا و واسلاو هاول ازآن برخوردار بودند. طرف مقابل ما نيازى به انداختن شكاف بين ما ندارد چرا خودمان از همان آغاز كار آنرا بعهده گرفته ايم. ما مى بايد حول مسايل وشعارهايى كار كنيم كه براى اكثريت تركها مبرمند و بر محور خواسته هاى عينى و مردمى اتحاد بوجود آوريم. مشخص كردن شكل حكومتى براى ايران آينده وبه تبع آن براى تركها و كردها سعى دردادن جواب به سوالى است كه هنوز به طور مشخص مطرح نيست. بحث و پافشارى روى فدراليسمم تفرقه اندازى بين نيروهاى خودى است. اولويت را بايد به محتوى داد. تلاش براى پى ريزى ارگان هاى دمكراتيك از طريق كار روزمره و پيگير، نهادينه كردن انديشه دمكراسى وآزادى و احترام به عقايد مخالف، تلاش براى گرفتن اساسى ترين آ زادى هاى زبانىو فرهنگى و اجتماعى، توضيح و تشريح خفقان و ظلم دوگانه در مناطق ترك نشين به مردم فارس جهت مطلع ساختن آنان، تماس ونزديكى دايم با سازمانهاى حقوق بشر بين المللى جهت افشاى سياست هاى ضد انسانى اعمال شده از سوى تهران از جمله آن وظايفى است كه رو در روى هر ترك ايران قرار دارد. دخيل بستن به نوع خاصى ازشكل حكومتى كه شرط اوليه آن آمادگى طرف هاى مورد مذاكره است و شرايط و اوضاع سياسى فعلا چنين نيازى را مطرح نمى كنند ثمره اش هدر دادن نيرو ها و ايجاد اختلاف در بين آنهاست. قبل از تصميمگيرى در باره فدراليسم بايد زمينه هاى آن آماده باشند و امروز اين زمينه هاآماده نيستند. ما قبل از هر چيز بايد خواسته هايمان را صريح و روشن بيان كنيم و براى پيشبرد آنها نيرو جمع كنيم و بويژه اولويت را به احزاب سياسى و تلاش هاى بى پايان براى بسيج آنها بدهيم. آنچه مهم است داشتن برنامه سياسى و نشان دادن راههاى لازم براى رسين به آنهاست: ابتدا براى تركها و بعد در صورت لزوم همراه با ديگران.

هیچ نظری موجود نیست: