۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

تحولات اجتماعى

... با كليات نوشته آخرتان مشكلى ندارم اما ميدانيم كه حوادث، پديده ها و تحولات اجتماعى تقريبا هيچگاه به آنصورت تميز و آنكادر شده رخ نمى دهند و پيچيده هستند و ديناميك درونى خودشان را دارند، با اراده افراد تكى پديد نمى آيند و با اراده گرايى هم مشكل ميتوان آنها را كنترل كرد. واقعيتى كه هست اين است كه موضوع زبان مادرى به يك مسيله اوليه و مركزى در بين تركها تبديل گشته و نيروى زيادى را هم در خود پديد آورده و به موجى تبديل گشته كه ميتواند برخى معادلات را تغيير و تحول دهد. و چنين موجى از نظر من مثبت است و ميتواند چون زلزله، تكانه هاى متعدد بعدى هم داشته باشد. حالا اگر اين نيرو و موج در اساسنامه و منشور فعاليت ما بطور كامل نگنجد چكار بايد بكنيم. منفعلانه عمل كنيم يا بر عليه آن بپا خيزيم. در دنياى سياست شما يك سرى امكانات براى مدت كوتاهى داريد. يا از آنها استفاده ميكنيد يا اگر نكنيد فرصت را از دست داده ايد. فعالان سياسى و اجتماعى ترك چگونه با اين موضوع بايد برخورد كنند. آيا درست اين نيست كه از اين حركت حمايت كنند و آن را به مجراهاى آزاديخواهانه و دمكراتيك بيندازند. از آن در جهت تضعيف حكومت اسلامى استفاده كرده ودر عين حال زمينه هاى ايجاد قدرت مردمى را فراهم سازند. تجارب انقلاب ٥٧ و سال هاى بعد از آن حداقل به من ميگويند اراده گرا نباش، از ايده يولوژى هاى غير واقعى بپرهيز و ازفرصت هاى بدست آمده استفاده كن. ما نمى توانيم باميد روزى بنشينيم كه مردم خيلى متمدنانه و دمكرات ماب بپا خيزند و حاكمان مستبد را به پايين آورند. سناريوى كنار هم نشستن و به اتحاد رسيدن در “شرایط آرام” در برخى زمينه ها و “انتخاب آگاهانه نمايندگان از سوى مردم” زيبا و خوب است اما براى رسيدن به زمينه مساعدى كه بشود آنها را عملى كرد هنوز بايد خيلى كار كرد. من مطمين هستم كه هرگونه حركتى عليه وضعيت اسفبار امروز در مناطق فارس نشين از سوى تركها و باحتمال زياد از سوى ديگر ملل مورد حمايت قرار ميگيرد. عكس آن صادق نيست و اين يك مشكل بزرگ است. از همين جا ها بايد شروع كرد. اگر امروز حس اعتماد ايجاد نكنيم فردا نمى توانيم با هم سر يك ميز بنشينيم.

هیچ نظری موجود نیست: