۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

روز زبان مادرى و روشنفكران فارس زبان

روز زبان مادرى: نمى خواهم زياد سبب ملال شوم و مى دانم كه اين موضوع براى دوستان فارس زبان زياد جالب نيست اما براستى تاكنون چند نفر از روشنفكران فارس زبان با صراحت و وضوح از آزادى زبان هاى تركى و كردى و غيره در ايران سخن گفته و از آن حمايت كرده اند. توجه كنيد كه از رسمى شدن نمى گويم و يا برابرى حقوقى با فارسى را هم منظورم نيست. تنها اينكه بچه ها در مدرسه بتوانند خواندن ونوشتن را، آن هم تنها با الفباى عربى ياد بگيرند. من كسى را نمى شناسم. دوستانى كه توصيه ميكنند صبر كنيد دمكراسى بيايد، “قوم” ها اتوماتيك وار به خواسته هايشان خواهند رسيد، لطفا كمى توضيح دهند. با وضعيت ذهنى فعلى روشنفكران فارس زبان اگر اين حكومت رفت، ملل غير فارس ايرانى به هيچكدام از خواسته هايشان نخواهند رسيد. سالى كه نكوست از بهارش پيداست. من چگونه ميتوانم به آن دسته از رهبران فكرى وعقيدتى اعتماد كنم هنگامى كه سكوت مرگبارشان را در مورد بيعدالتى هاى آشكار در جامعه مى بينم. اگر رهبران فكرى وعقيدتى مسايل را لاپوشانى كنند ديگر به كجا بايد پناه برد.

... عزيز، مشكل بر سر تقسيم عادلانه امكانات و ثروت، و ايجاد زمينه هاى مساعد براى استفاده برابر_ مردم از آن هاست. اين مهم در ايران وجود ندارد و بقول خود شما سيستم سياسى ما، ایرانی کوچک در دل ایران بزرگ پرورش مى دهد. در مقايسه تان با ديگر متروپل هاى دنيا يكى دو نكته قابل توجه را ازقلم انداخته ايد. آمريكا و فرانسه و كانادا سيستم كمابيش باز اقتصادى دارند در صورتى كه سيستم اقتصادى ما توزيعى است. نفت را مى فروشيم و پولش را توزيع ميكنيم اما عادلانه توزيع نمى كنيم. “نصفش” را در تهران خرج مى كنيم و بقيه اش را به شهرستان ها مى دهيم. در صورتى كه كشورهاى ياد شده، دقيقتر بگوييم دولت هايشان منبع اصلى درآمدش ماليات ها و عوارض و اين جور چيز هاست كه به همين راحتى مثل رييس جمهور هاى ما نمى توانند هر جا هر قدر دلشان خواست بذل و بخشش كنند و هر جا كم آوردند خزانه در آمدهاى ارزى را به كمك بطلبند. آنجا صداى خيلى ها در مى آيد اگر كسى بخواهد سهم بيشترى بر دارد. هنگامى كه من خواستار سياست گذارى هاى مالياتى محلى هستم همين موضوع عدالت در تقسيم را در نظر دارم. شما نمى توانيد مالياتى را كه بندر عباسى ها از بندر عباسى ها جمع كرده اند به همين راحتى از چنگشان بيرون آوريد. سيستم اقتصادى كشورهاى ياد شده همانگونه كه خودتان از نزديك مى بينيد و بهتر از من هم ميدانيد سرمايه دارى است كه فعلا آلترناتيوى برايش وجود ندارد و در نتيجه چه دلمان بخواهد يا نخواهد مجبوريم قبولش كنيم. آنها چون مثل ما نمى توانند نياز هاى خودشان را به طور كامل از طريق فروش نفت برآورده كنند مجبورند به قوانين و قواعد پول و سرمايه تن در دهند و نمى توانند مثل پارلمان ما با يك مصوبه درصد بهره را به يكباره يك رقمى اش كنند. اگر آنها پاريس و نيويورك دارند امكانات زير بنايى (infrastructure) را همه جا دارند. چنين شهرهايى محصول اراده نبوده اند و حق مردم شهرها و دهاتشان را نمى خورند. امكانات شغلى كمابيش در كل كشور يكسانند. ميدانم ميتوانيد مثال هاى خاصى از اينجا و آنجا بياوريد كه بر خلاف اين نظر باشد. منظور من كل سيستم و وجه غالب است. امكانات كارى و شغلى تهران قابل مقايسه با ديگر شهرهاى حداقل غير فارس زبان نيست. ميتوان اين بحث را ادامه داد فقط ميخواستم بگويم مقايسه تهران با شهر هايى كه نام برديد سطحى نگرى است.

هیچ نظری موجود نیست: