۱۳۸۶ بهمن ۲۴, چهارشنبه

میلیونها

میلیونها؟ مى توان صدها هزار انسان را كه داد مى زنند، اعتراض ميكنند، گلويشان را پاره ميكنند، كشته ميشوند، دستگير ميشوند، ازكار بركنار ميشوند را نديد اما ميليون ها نفر را در ذهن تجسم كرد كه اتفاقا و بر حسب تصادف دقيقا هم معلوم است چگونه فكر مى كنند و در مورد موضوع پيچيده اى چون آينده اجتماعى وسياسى شان چه نظراتى دارند. حالا اين میلیونها نفر كجا و چگونه نظراتشان را ابرازداشته اند سوالى ديگر است. شايد با مراجعه به تجربه ها و يا گفته ها و شنيده ها بتوان چنين ارقامى را درست كرد. به اين مى گويند واقع بينى. متاسفانه من هيچ تسلطى در علم تله پاتى ندارم و مجبورم به آنچه عينا در دورو برم ميگذرند بسنده كنم. اصلا قبول كه میلیونها ترك آذربايجانى مخالف سر سخت جنبش فعلى است. آيا از سوى ديگر قبول مى كنيم كه نه میلیونها، شايد چند صد هزار نفرى هستند كه نوع ديگرى مى انديشند. آن میلیونها نفر كه مشكلى ايجاد نمى كنند و با همين روالى كه هست كاملا راضى و خشنود هستند. خوب چرا حداقل نمى خواهيم به آن “اقليتى” كه شايد هم به غلط فكر ميكند گوش فرا دهيم و ببينيم شايد همه شان مريض اند و به دكتر نياز دارند. چرا ٨٠ سال سياست هاى قلدرانه هدايت شده از تهران را بطور ضمنى حمايت مى كنيم و نمى خواهيم قبول كنيم كه به نام يك زبان و فرهنگ ظلم بزرگى به ديگران شده است. حالا نه تنها اين ميليون ها وفادار به فرهنگ ايرانى قبول، حتى حافظهً تاریخی قديمى تر از ٨٠ سال هم مال شما. قبول كه صدها سال پیوند و تعلق ترکان ایران بفرهنگ این سرزمین نقش سازنده اى داشته است. شايد هم نداشته است. اصلا قبول كه ترك ها و فارسها و كردها و بلوچها و عربها همگى دويست سال قبل يكى و واحد بوده اند. گيرم كه ما را پدر بود فاضل، از فضل پدر ما را چه حاصل. ما بايد به فكر امروز و فردا باشيم و از گذشته ها درس بگيريم. ديروز هيچوقت بر نخواهدگشت. امروز همين است كه هست. اما فرد را ميتوان ساخت. اما نه با چسبيدن به ديروز.

هیچ نظری موجود نیست: