۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

چرچيل

آقاى رنجبر با سپاسگزارى از پاسخ تان. من فكر ميكنم شما را تا حدودى مى فهمم و مشكلى با مواضع كلى شما در زمينه بها دادن به دانش و علم، با انتقاد از خود، با ارج نهادن به دستاوردهاى جوامع غربى و كلا با ضرورت مسيوليت پذير ى در جوامع خودمان ندارم. شايد در برخى زمينه ها تفاوت ها سليقه اى و فرعى باشند. در مورد مثال چرچيل و بحث استعمار گرچه من هم به او و يا امثال او احترام قايلم چرا كه هدفش خدمت به آنهايى بوده كه او را به اين سمت انتخاب كرده بودند اما اين احترام من هيچگاه در مورد هيچكس و در هيچ زمانى مطلق نيست. اگر همين چرچيل كه نقش بزرگى در مقاومت انگلستان در برابر نازى ها بازى كرد و به همين خاطر برايش احترام قايل هستم اما اگر همين شخص در كودتايى كه طى آن رضا خان بر سر كار آمد نقشى بازى كرده باشد به خاطر اين نقش منفى اش او را محكوم ميكنم. هيچ كس بطور مطلق خوب و يا بطور مطلق بد نيست. اصولى در زندگى هستند كه من آنها را ميراث تمدن انسانى ميدانم كه خدشه پذير نيستند. اگر كسى مرتكب عملى “منفى” در مقابل ديگرى شود، ميخواهد فرد باشد ويا گروهى از افراد، اين عمل مطرود و شايسته محكوم كردن است. اگر انگليسى ها و فرانسوى ها و يا هلندى ها به خاطر منافع خودشان دست به كشور گشايى زده و از منابع طبيعى و انسانى ديگران سو استفاده كرده اند اين كار آنها از نظر من لكه سياهى است بر پرونده تاريخى شان. اين موضوع استثنا پذير نيست. حال روى اين كار هر اسمى ميخواهيد بگذاريد. مگر آزادى و برابرى و برادرى كه سه ركن اساسى ارزشى فرانسوى ها را تشكيل ميدهد آنور مرز ها باتمام ميرسد. من شما را اينطور مى فهمم كه همه چيز در داخل مرز هاى سياسى خوب است اما بيرون از آنها تنها قدرت است كه حكم ميراند. در اين كه چنين چيزى بوده و هست شكى نيست. اما آيا اين واقعا تمام قضيه است. اگر اينطور است پس چگونه اروپايى ها موفق شده اند كنار هم بنشينند و يك اتحادى بوجود آورند كه بدون ارزش دادن به يك سرى اصول همزيستى هيچ زمانى قابل اجرا نبود.
موضوع سياست استعمارى فرانسويان در الجزاير ربطى به اين ندارد كه آنها خودشان چگونه خودشان را اداره ميكنند. اين دو موضوع كاملا متفاوت است. حرفهاى شما در مورد آن گلفروش الجزايرى در پاريس و بدنبال آن تشريح اوضاع نابسامان درالجزاير اين تصوررا در خواننده بوجود مى آورد كه اگر فرانسوي ها در آنجا مى ماندند مردم وضع بهترى داشتند. اگرمنظورتان اين باشد كه من نمى توانم موافقش باشم. بخشى تاكيد مى كنم بخشى از مسايلى كه آنجا لاينحل باقى مانده اند به سياست هاى مداخله جويانه فرانسوي ها بر ميگردد. همانگونه كه بخشى، تنها بخشى از مشكلات ما هم به سياست هاى غربى ها در ١٠٠ سال اخير در منطقه ما بر ميگردد.
در ضمن من هم از تکنوکرات انگلیسی ، آلمانی ويا فرانسوى هيچ نفرتى ندارم ولى خيلى خوب ميدانم اگر قرار باشد اداره جامعه را آنها بعهده بگيرند خيلى زود شيرازه اموراز هم مى پاشد. همه بايد در مود كار هاى خود مسيول بوده و جوابگو باشند. تنها ارگان هاى سياسى_ انتخابى و انتخابى_ ادوارى هستند كه سمت و سوى حر كت جامعه را تعيين ميكنند و همه موظف به پيروى از آن هستند. با تشكر و احترام.

هیچ نظری موجود نیست: