۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

محاصره نظامى

خانم مهناز با تشكر. واژه “محاصره نظامى” را عليرضا بكار برده و من موافق آن نيستم. اولا كه ايران در محاصره نيست و راه فرار كم ندارد! در ثانى اگر تحولات دهه اخير در رابطه با همسايگان ايران چون افغانستان و عراق را مرور كنيم به نظر نمى رسد كه از همان آغاز هدف فعاليت ها ى آمريكا در درجه اول محاصره نظامى ايران بوده باشد. اما از حضور غربى ها در اين دو كشور كه اصلا هم برايشان امر راحتى نيست و نفوذ متزلزشان شان در پاكستان و در كشورهاى عربى جنوب نمى توان اين برداشت را كه ايران در محاصره است، كاملا بى دليل دانست. سواى اين موضوع من قبلا هم گفته ام كه از نظر من كلا غرب با حكومت هايى كه قدرت مركزى دارند و غربى ها از طريق آنها قادر به پيشبرد سياست هاى خود، چه مثبت و چه منفى، هستند مشكلى اساسى ندارند. به لحاظ استراتژيكى با جمهورى اسلامى هم مشكل خاصى ندارند. مشكلات بيشتر “روبنايى” هستند. و بهمين خاطر هم غربى ها چه آمريكا و چه اروپا از جنبش ها و حركات ملى در ايران حمايت نكرده و نمى كنند. آنها دوست دارند با يك حكومت مقتدر مركزى طرف حساب باشند كه بتواند حرفش را پيش ببرد. اين كار با چند حكومت كوچك و احيانا ضعيف آنهم در منطقه ما بسيار مشكل است و از اين زاويه خاور ميانه كمتر قابل مقايسه با يوگسلاوى است كه در اروپا قرار دارد. من معتقدم اگر جمهورى اسلامى كمى آنهم خيلى خيلى كم با غربى ها مدارا كند مثل قذافى ، آخوند ها به متحد آينده آمريكايى ها تبديل خواهند شد. و با اين ديد، من حساب باز كردن روى آمريكايى ها و اروپايى ها از سوى فعالان جنبش هاى ملى را، اگر چنين افكارى وجود داشته باشند، مرگبار ميدانم. در نهايت اين “تماميت خواهان به هر قيمت” و آريا پرستان و مريدان كورش و مخالفان حركات ملى هستند كه چه بخواهند و چه نخواهند برنامه ها و سياست هايشان همسو با سياست هاى آمريكا در ايران است. جنبش هاى ملى در اين سناريو ها جايى ندارند و بهمين دليل هم تمامى اتهامات به آنها بدون پايه و اساس است. من تكرار ميكنم كه مخالفان حركات ملى در ايران سياستى همگرا با حكومت فعلى دارند و در سركوب مبارزان ملى در يك صف با حكومت قرار مى گيرند و تاكنون هم كسى بطور جدى پيدا نشده است كه بگويد من از اين صف واحد دورى ميكنم.
پس من اگر محاصره اى هم در كار باشد (كه نيست) آن را مفيد براى جنبش هاى ملى نمى بينم بلكه بيشتر اهرمى است براى فشار به حكومت ايران در راه سريع تر رسيدن به اهداف. و فراموش نكنيم كه غربى ها با حضور نظامى شان در افغانستان و عراق دو دشمن بزرگ ايران كه طالبان و صدام باشند را از تخت قدرت به زير كشيدند. اين يعنى زمينه اى آماده و ساخته و پرداخته براى همكارى هاى آينده بين ايران و آمريكا. در اين بين سر تركها و كردها و ديگر ملل ايران بى كلاه خواهد ماند و از اين جاست كه حياتى بودن مبارزه مستقل و دمكراتيك و اهميت مردمى و اصيل بودن آن نمايان مى شود. خواست ها و مطالبات و اصولا ماهيت جنبش تركها سكولار است و بهمين خاطر هم ماهيتا بر خلاف منافع و خواست هاى حكومت اسلامى است و هيچگونه همگرايى با آن ندارد. اما سلطنت طلبان و” پرشين پرست ها” به لحاظ استرتژيك با حكومتيان فعلى همگرا هستند وهر دو با وسايل و سازكارهاى مشابه هدفى مشابه را دنبال ميكنند.

هیچ نظری موجود نیست: