۱۳۸۷ فروردین ۸, پنجشنبه

طلسم اپوزیسیون و حرکت ملی آذربایجان

به تازگى آيدين تبريزى در نوشته اى با عنوان "طلسم اپوزيسيون" از عملكرد آنچه كه او آن را "اپوزيسيون" مى نامد، در ارتباط با تظاهرات و قيام مردم شهرهاى آذربايجان در خرداد ٨٥ و ٨٦ انتقاد كرده و خاطر نشان ساخته است كه با استفاده از آن اعتراضات و در صورت بهره گيرى از فرصت و فضاى آن روز ها مى شد دامنه تظاهرات را حتى به تهران سرايت داد(http://www.oyrenci.com/Articles.aspx?articleId=516).

در نوشته اى كوتاه من از ديد خودم به اين نوع نگرش به "اپوزيسيون" و آنگونه انتظارات از آن انتقاد كردم و خواستم نشان دهم كه جنبش ملى و آزاديخواهانه تركها ودر راس آنها مردم آذربايجان به اين "اپوزيسيون" نمى توانند در حال حاضر نام اپوزيسيون بگذارند و به آن به ديده اپوزيسيون بنگرند. آيدين تبريزى در آن نوشته اش بدرستى به موضعگيرى هاى نادرست "اپوزيسيون" در مورد خواسته ها و مطالبات تركها پرداخته و آنها را افشا كرده بود. البته او بطور مشخص نگفته منظورش از اين "اپوزيسيون"، غيراز اصلاح طلبان مشخصا چه كسانى هستند. اما زحمت زيادى لازم نيست تا بدانيم منظورش چه كسانى مى توانند باشند. مگر منظور غير از جبهه ملى، نهضت آزادى، سلطنت طلبان، اصلاح طلبان، ملى مذهبى ها وطيف چپ چيز ديگرى است.

براى كسانى كه مواضع اين "اپوزيسيون" را از منظر مسيله ملى و از ديد تركها و بلوچها و تركها نمى شناسند تنها چند دقيقه اى وب گردى در وب سايت هاى اين "اپوزيسيون" ماهيت واقعى آنها را در مقابل مسيله ملى درايران روشن مى سازد. مثلا مى خوانيم:

"... بزرگترین ستم بر ما ایرانیان از جانب ترکان مهاجم از غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی گرفته تا مغول و تاتار و آق قوینلو و قره قوینلو و صفوی و قاجار رفته است."...

" یاوه گویی شماری چند از ایرانیان خودفروخته و سفله و بیشخصیت که از ترکیه و آذربایجان شوروی و یا امارات متحده عربی و عربستان پول و رشوه میگیرند تا کوس جدائیطلبی سردهند، ربطی به اکثریت ایرانیان میهن پرست ساکن این نواحی ندارد. همچنین اینکه اینجا و آنجا جمعی ستم ملی فارس زبانان را بر دیگر نقاط مردم کشور، بخصوص کردستان و آذربایجان و خوزستان به رخ میکشند چیزی جز یاوهگویی نیست. نخست آن که زبان ترکی بر آذربایجان در طول چند قرن اخیر تحمیل شده است. زبان مردم آذربایجان آذری بوده است که لهجهای ایرانی میباشد.."
از دکتر علی راسخ افشار از جبهه ملی ایران يكشنبه ١٦ بهمن ١٣٨٤

http://www.jebhemelli.net/htdocs/Political_Articles/2006/02_February/
Rasekh_Separatists_Active&Passive.htm
-
و يا عباس امیرانتظام، عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران در بيانيه اى با عنوان "اصول ميثاق ملی ايرانيان برای شکل دهی حکومت دمکراتيک/استفرار حاکميت ملي" در اردیبهشت 1384 "به تفصیل درباره استقرار حاکمیت ملی، استقرار نظام پارلمانی، جدایی دین از حکومت، ویژگیهای دستگاههای اجرایی و قضایی، ضرورت پیوستن به کنوناسیونهای حقوق بشری، تضمین آزادی بیان وعقیده و مذهب و مطبوعات، طرد خشونت، همزیستی مسالمت آمیز با دیگر کشورهای جهان، انزجار از تروریسم و همکاری با جامعه جهانی، سخن گفته" كه البته "مورد پشتیبانی و تایید همه اعضای هیئت رهبری و هیئت اجرایی جبهه ملی می باشد."

http://www.jminews.com/news/fa/?mi=18&ni=1714
اما با تاسف بسيار در اين "ميثاق ملی" كلمه اى از ترك و كرد و بلوچ در بين نيست و كوچكترين اشاره اى به مسيله "ملى" نرفته است.

در آخرين "برنامه سیاسی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور" مصوب اولین کنگره سازمان، ۱۲ تا ۱۴ بهمن ۱۳۸۶ برابر ۱ تا ۳ فوریه ۲۰۰۸ هيچ سخنى از تركها و يا مسيله ملى بچشم نمى خورد. در عوض نگرانى آنها تنها زبان فارسى است:

"ما پاسداری فعال از سلامت و بالندگی زبان فارسی و فرهنگ مشترک ملی و کلیه ی زبان های ایرانزمین و فرهنگ های محلی ایران را به عنوان گنجینه های اصلی تشکیل دهنده ی مبانی هویت ملی مردم ایران ضروری و از وظائف حیاتی دولت ها در دموکراسی آینده ی کشور میدانیم."

و در چند سطر بالاتر مدعى مى شوند كه:"هرگونه امتیاز ناشی از تعلقات قومی یا مذهبی را مردود می دانیم."! http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=14395

پس چرا زبان تركى شايسته پاسداری فعال از سلامت و بالندگی نيست.

يا بعنوان مثال "آقاى عزت اله سحابى (ملى-مذهبى) در چندين مصاحبه خود اين مسئله را بازگفته است که دولت و مقامات امنيتى جمهورى اسلامى بايد حرکت مدنى و مسالمت آميز ترکان آذربايجان را سرکوب نمايد. ايشان در مصاحبه با روزنامه "ياس نو" به صورت آشکار، مقامات اطلاعاتى و امنيتى رژيم را خطاب قرارداده که " چرا روى ما چند نفر ملى- مذهبى و جبهه ملى زوم کردهاند، در حاليکه "جنبش بابک خرم دين" در آذربايجان به شدت فعال است و ما خطر اين حرکت را در بازجوئى ها هم گفته ايم":

http://www.achiq.org/eyin/qerezeban.htm
در مورد سلطنت طلبان كه خود باعث و بانى هويت زدايى و ملت زدايى بوده اند چيزى براى گفتن نيست. آنها هنوز هم بر همان سياست هاى ستم و تبعيض تاكيد دارند و در زمينه برخورد با مسيله ملى بسيارارتجاعى عمل ميكنند. براى نمونه در سايت رضا پهلوى (http://www.rezapahlavi.org/search) اگر دنبال كلمات ترك و يا آذرى ويا شبيه آن بگرديد تنها به گزارش سال ٢٠٠٧ سازمان عفو بين الملل برمى خوريد كه در آنجا منعكس شده است و لاغير، تو گويى شاهزاده از وجود تركها در ايران اصلا خبر ندارد!

در طيف چپ نظرات متفاوتى در مورد مسيله ملى وجوددارد. از حكمتيست ها كه مواضع شان در مقابل خواسته هاى ملى تنها تار مويى با فاشيسم فاصله دارد تا فداييان اكثريت كه يادگيرى به زبان مادرى را پذيرفته اند مى توان همه نوع موضعگيرى در آنجا يافت. سعيد كرامت در اخبار روز (www.akhbar-rooz.com) پنج‌شنبه ۴ خرداد ۱٣٨۵ - ۲۵ می ۲۰۰۶ مى نويسد:

"حضور وسیع مردم در یک حرکت اعتراضی لزوما به آن حرکت مشروعیت نمی دهد. افق ناظر بر هر جنبشی معیار ارزیابی از آن جنبش است. شعارهای مطرح شده در اعتراضات تبریز نشان داد که پرچم، افق و آرمان ناظر بر آن حرکت آرمان یک جنبش ارتجاعی بود و نه تنها قابل دفاع نیست، بلکه بایستی قاطعانه در مقابل آن ایستاد و آنرا افشا کرد."

على كشتگر حاضر است حتى در كنار چمهورى اسلامى و متحد با آن در مقابل نيروهاى ملى بايستد و بهانه اش هم حفظ تماميت ارضى است! پس از خرداد ٨٥ كه مسيله ملى را به بزرگترين چالش در سياست ايران تبديل كرده است طيف چپ در مقابل سوالاتى قرار گرفته كه تاكنون از پاسخ به آنها باز مانده است.

اصلاح طلبان حكومتى هم گرچه در باز كردن فضاى فرهنگى و سياسى كوشيدند اما در حال حاضر تمام آن تلاشها نقش بر آب شده اند و به نظر نمى رسد كه آنها بتوا نند نقش موثرى در مطالبه حقوق ملى تركها در آينده بازى كنند بيش از همه به اين دليل كه وزن آنها در سياست آينده ايران ضعيف خواهد بود.

در حال حاضر من غير از بخش كوچكى از نيروهاى چپ كه با ترس و لرز از تدريس آزاد زبان تركى حمايت مى كنند و بخشى از اصلاح طلبان كه در مجموع خواهان باز شدن فضاى فرهنگى و سياسى هستند نيروى ديگرى نمى شناسم كه تركها بتوانند آنها را بعنوان "متحدان" سياسى خود ببيند. از نظر من سلطنت طلبان رو در روى جنبش ملى تركها هستند و نيروهاى ميانه رو و ليبرال هم در بهترين حالت اگر در مقابل آن نايستند در مقابل آن سكوت كرده و خواهند كرد. متحد تركها در رسيدن به خواسته هاى ملى و دمكراتيك شان ملت هاى ديگر همچون كردها، بلوچها و عربها بوده و اميد بستن به "اپوزيسيون" هاى "سراسرى" فعلا فاقد چشم اندازى جدى و قابل اتكا براى موفقيت و پيروزى هستند.

چنين چشم اندازى، ضعف ساختارى و تاريخى_ قابليت ها و ظرفيت هاى اپوزيسيون هاى "سراسرى" را نشان ميدهد و تاكيد بر ماهيت مستقل و ملى و فرهنگى مبارزه تركها را ضرورى مى سازد. هر "اپوزيسيونى" كه قادر نباشد جوابى شايسته به مسيله ملى در ايران بدهد از عهده انجام وظيفه سياسى و تاريخى خود در مقابل ملل ساكن ايران بر نخواهد آمد.

هیچ نظری موجود نیست: