۱۳۸۶ اسفند ۱۵, چهارشنبه

وحدت ملی

نقل قول از نوشته آقاى رنجبر* و در دنبال آن چند سوال: “ما ایرانیان ، هنوز ملت به مفهوم : سیاسی ، اقتصادی فرهنگی ، حقوق فردی و اجتماعی آن نیستیم ، بلکه در حال گذر از جامعه سنتی و پدر سالاری ، به جامعه مدنی هستیم، که از بطن آگاهی ملی ، و حکومت ملی برخاسته از رای آزاد ملت ، جامعه مدنی شکل می گیرد …”
“…وحدت ملی ، فقط و فقط از برابری حقوق انسانی توده مردم ایران و دفاع بی چون چرا از آن حقوق ناشی می شود و بس .”
اينها درست.
اما آيا پس از قريب صد سال تاريخ استبداد و اختناق، تضييق حقوق تركها و بلوچها و كردها و عربها و تلاش براى زدودن ماهيت فرهنگى و قومى آنها شانس اين گذر به ملتى به نام ايران به مفهوم آنچه كه به آن اشاره كرده ايد، تا چه حد وجود دارد.
آيا با زمينه آگاهى نازل اجتماعى در مورد مليت هاى گوناگون در ايران و وجود بستر هاى تخاصم و برخورد و بويژه نگاه از بالا از سوى “فارس زبانان” به ديگر مليت ها، تا چه حد اميد بستن به فرارويى ايرانى ها به يك ملت برخوردار از برابری حقوق انسانی، واقعى و غير اتوپيايى است.
آيا تلاش براى رسيدن به” ملت ايران” به مفهوم سیاسی ، اقتصادی فرهنگی ، حقوق فردی و اجتماعی آن با توجه به مشكلات ملل غير فارس و تاريخ پر ملال دهه هاى گذشته ناديده گرفتن واقعيت ها نيست.
آيا تلاش براى رسيدن به ملل ترك و فارس و كرد و بلوچ زمينه اى عينى تر ندارد.
آيا ملل آزاد و آگاه و برابر، بستر مناسبى براى ساختن “ملت ايران” بدست نمى دهند.
آيا واقعا با وضع حاضر در ايران كه گرايشات بازگشت به هويت قومى و فرهنگى و زبانى رشد پيدا كرده اند، چه قابليت ها و توانايى هايى ميتوان براى نظريه “ملت ايران” قايل شد.
آيا تلاش براى حفظ آنچه كه هشتاد سال قبل با زور شروع شده و ايده آن تشكيل ملتى واحد در سرزمينى واحد و با زبانى واحد بوده، تلاش براى ادامه آن زور نيست.
اگر قرار است هدف رسيدن به “ملت ايران” باشد، آيا زمينه ديگرى غير از ملت هاى آزاد ترك و كرد و بلوچ و عرب براى آن متصور است.
* http://negahi.com/yoldash/?p=541#comment-49178

هیچ نظری موجود نیست: