۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه

نقش مذهب

خانم مهناز با تشكر از نو شته تان كه قابل تعمق است و حاوى تجربياتى كه بسيار ارزشمند هستند. همه ما ميدانيم كه شيعه در ايران ريشه دار است و مردم ما مذهبى هستند. مذهب جزو جدايى ناپذير فرهنگ ايرانى هاست و با اينكه اكثر مردم از وضعى كه در حال حاضر به نام مذهب بوجود آمده ناراضى هستند اما با وجود اين، مردم در آينده، مذهبى خواهند ماند و مذهب در زندگى روزمره آنان نقش بزرگى بازى خواهد كرد. اما از ديد سياسى، مشكل اين نيست. هر كس مى تواند معتقد به هر مذهب و آيين و سكتى باشد. داشتن اعتقادات متا فيزيكى و ماوراالطبيعى از سوى مردم مستقيما ربطى به عملكرد هاى احزاب سياسى ندارد گر چه بايد در برنامه سياسى آنها مسلما انعكاس پيدا كند. مذهب تا جايى كه مذهب بماند و حيطه عملش در زمينه هاى اجتماعى محدود به آموزش ها و آيين هاى مذهبى بماند، نه تنها مشكل آفرين نيست بلكه با ساختارهاى ارزشى ى كه در طول نسل ها بوجود آورده ميتواند نقش مثبتى در رشد و اعتلاى جوامع بازى كند. تركيه را شايد بتوان در اين مورد مثال آورد. اگر قرار است كه ما براى آماده سازى زمينه ها براى پياده كردن حكومت مردم بر مردم مبارزه كنيم بسيار محتمل است كه همانگونه كه در تركيه مى بينيم مذهبى ها قدرت سياسى را در دست بگيرند اين بار اما قواعد بازى متفاوت خواهند بود. ما كه نمى توانيم مردم مان را از امروز به فردا عوض كنيم كه اصلا هدفمان هم نيست. به همين خاطر هم برخى كامنت هاى دوستان ديگر كه ايراد ميگيرند كه در صفوف جنبش ملى تركها آخوند هم هست براى من بسيار غريب مى نمايد و بسيار سطحى نگرانه است. مسيله اصلا مذهب ويا وجود مذهب و يا مذهبى بودن مردم نيست.
مسيله آن نقشى است كه مذهب ويا دقيقتر بگوييم قشر خاصى با اعتقاد به مذهب_ خودشان، با دور زدن_ تمامى قواعد بازى دمكراسى، و در عين تظاهر به آن، در پى تصاحب و حفظ قدرت سياسى با توسل به آيه هاى قرآن هستند. مشكل ما اين افراد و اين نوع ديد به مذهب و اين نوع سواستفاده از مذهب است.
مشكل اين است كه تعدادى با سو استفاده از اعتقادات و احساسات مذهبى مردم تمامى سيستم سياسى را غصب كرده اند و تكليف بسيار پيچده و مشكل نيرو هاى دمكرات پايين آوردن آنها از قدرت و مكلف كردن آنها به رعايت اصول دمكراتيك است. مذهب نبايد و نمى تواند صدارت و وزارت كند. اگر نيروهاى مذهبى در پى قدرت هستند كه هستند مثل تمامى نيروهاى ديگر مى بايد مجبور به رعايت اصول دمكراسى شوند همانگونه كه در خيلى از جوامع ديگر دنيا هم به آن عمل مى شود. پس بسيار مثبت و قابل پشتيبانى است اگر آخوند هايى هستند كه اين چنين فكر مى كنند و برايش مبارزه هم ميكنند و مورد فشار و تضييق قرار ميگيرند. اى كاش تعداد آنها بسيار بيشتر مى بود.
درست ميگوييد كه بين واقعيت و آرزو فاصله بزرگى مى تواند وجود داشته باشد. بويژه در جامعه بسته اى چون ايران، وزن آرزو ها بر واقعيات مى چربند. از شاه گرفته با آن تمدن بزرگش تا احمدى نژاد مترسك كه ايران را بزرگترين نيرو در دنيا مى داند. فاجعه هاى سى سال اخير را همه مى شنايم و كسى نيست كه داغديده نباشد. يك حسن اين فوروم هم به همين است كه چشم ها و گوش ها را در حيطه امكانات خود باز نگاه مى دارد. همانطور كه اشاره كرده ايد در ارزيابى حركت مردمى در آذربايجان مى توان چپ و راست زد وآرزو را به جاى واقعيت نشاند. نگاهى به نوشته ها و گفته ها و طيف وسيعى از نظرات ، گوياى اين سخن هستند. توجه داشته باشيم كه ما پس از ساليان دراز خفقان و استبداد نمى توانيم همه چيز را درست ببينيم و در همه جا درست عمل كنيم. ما چپ و راست خواهيم زد و هيچ گريزى ازآن نيست. ما فاقد سياستمداران ونظريه پردازانى هستيم كه ساليان در متن مبارزات سياسى دمكراتيك وآزاداستخوان خرد كرده و تجربه اندوخته باشند. اين نظر شامل تمام ايرانى هاست. حالا چرا من جنبش ترك هارا سكولار مى بينم و تا چه اندازه آرزو قاطى اين نظر هست.
همانگونه كه قبلا هم گفته ام به نظر من مركز ثقل اين جنبش در حال حاضر خواسته هاى فرهنگى هستند. همه مردم با اتفاق وقاطعيتى بى نظير خواهان آزادى زبان تركى هستند. زبان كانون اصلى خواسته هاست كه درحول وحوش خود مطالبات ديگرى نظير آزادى انتشار نشريات و كتابها، داشتن رسانه هاى همگانى و نه چيزى فقط چيزى كه اسم آن را بر خودداشته باشد، حمايت از ميراث هاى فرهنگى و حداقل جلوگيرى از تخريب آنها و امورى از اين قبيل. اين ها هيچكدام در حيطه علاقمندى مذهب نبوده و مشكل مذهب حداقل در جامعه ما نيست. اين خواسته ها براى مذهبيون حاكم غريب و نامتعارف است. و به همين خاطر هم مورد حمايت از سوى آنها نيستند. قبلا هم اشاره كرده ام كه اين فقط آغاز كار است و اين حركت همجون خميرى است كه در حال ورآمدن است. پتانسيلى كه جنبش تركها از وراى ساليان دراز ثضييق و فشار و ستم در خود گرد آورده بسيار بزرگتر بوده وخيلى سريع به خواسته هاى آشكار سياسى فرا خواهد روييد. گفتيم كه مردم اكثريت قاطع شان مذهبى هستند اما اين اعتقادات فعلا بدرستى در خواسته ها و اراهكار ها نقشى بازى نمى كنند. حال سمت و سوى اين جريان در آينده چگونه خواهد بود كسى نمى داند. من نشانه مشخصى نمى بينم كه گرايش عمده حركت در آذربايجان را غير سكولار نشان دهد. مثال هايى كه آورده ايد بخودى خود گوياى گرايش خاصى نيستند گر چه بايد نظر گويندگانش را جويا شد و در آنها تعمق كرد. من باز هم دوست دارم اگر شما ويا ديگر دوستان شواهدى دال بر گرايش غير سكولارى حركت تركهاداريد بازگو كنيد. بازهم با تشكر از بيان نظراتتان.

هیچ نظری موجود نیست: