۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

تاملی بر سخنان حداد عادل

نقل قول يك خبر از "گونش" نشریه دانشجویان ترک دانشگاه علم و صنعت:
"حداد عادل در دانشگاه علم وصنعت حجت را بر همه تمام کرد: منظور از اصل 15 آزادی آموزش زبان اقوام در مدرسه نیست، منظور از آن آزادی برای یادگرفتن زبان اقوام در خانه است." پايان نقل قول. (1)

آقاى حداد عادل كه يكى از مسيولان طراز اول نظام جمهورى اسلامى هستند نظر خود را در مورد ماده ١٥ قانون اساسى اخيرا در نشستى كه به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت برای پاسخ به سوالات دانشجویان در مورد عملکرد مجلس هفتم به این دانشگاه آمده بود، ابراز داشته و پس از حدود سى سال كه از عمر اين قانون ميگذرد درك خود را بلاخره در مورد چگونگى پياده كردن و عملى ساختن آن بيان داشته اند. ابتدا جاى بسى خوشحالى است كه قانون اساسى كه از سوى زعما و خبرگان نظام، سه دهه قبل تهيه و تنظيم و تصويب شده و از سوى همه مسيولان و دست اندركاران نظام اسلامى در ايران واجبالاجراست، مورد بحث واقع شده و نظر مشخصى در مورد نحوه اجراى آن بيان شده است. ما اين اظهار نظر آقاى حداد عادل در مورد چگونگى عملى ساختن اين ماده را به فال نيك گرفته و بر پايه سخنان ايشان و در ادامه منطقى آنها نكات زير را بحضور ايشان مى رسانيم.

ماده ١٥ قانون اساسى ميگويد:
"زبان‏ و خط رسمي‏ و مشترك‏ مردم‏ ايران‏ فارس‏ است‏. اسناد و مكاتبات‏ و متون‏ رسمي‏ و كتب‏ درسي‏ بايد با اين‏ زبان‏ و خط باشد ولي‏ استفاده‏ از زبانهاي‏ محلي‏ و قومي‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ هاي‏ گروهي‏ و تدريس‏ ادبيات‏ آنها در مدارس‏، در كنار زبان‏ فارسي‏ آزاد است‏."

بخش اول آن نه تنها در سى سال گذشته بل در هشتاد سال اخير با دقت و وسواس تمام و كمال به اجرا در آمده است و از اين نظر به مجريان قانون بهيچ عنوان نمى توان ايراد گرفت و حتى بايد گفت دست مريزاد! اما ماده اى از قانون كه تنها در يك ماده بيان شده است چرا ازسوى مسيولان اجرايى دو شقه شده و يك شق آن مورد بى مهرى عجيب و اسرار آميزى قرار گرفته، سوالى است كه مسيولان نظام آن را تاكنون بى پاسخ گذاشته اند. اين كه چرا فرزندان ملت ترك ساكن در مرزهاى سياسى ايران با سابقه درخشان و بى مثال فرهنگى اش ده ها سال است اجازه يادگيرى رسمى زبان مادريشان را ندارند ، در عصر حاضر تنها مايه شرمسارى و سرافكندگى براى دولت هاى حاكم جمهورى اسلامى است.

اما اكنون كه آقاى عادل به روشنى عقيده شان را دراين مورد ابراز داشته اند و آزادى تدريس و يادگيرى زبان تركى در فضا هاى خانوادگى وخصوصى را مجازدانسته اند، چند سوال در اين رابطه قابل طرح است.

آقاى عادل هم چنانكه مى دانيد شما و ديگر مسيولان نظام موظف به پياده سازى كامل قانون اساسى هستيد ونه تنها اين و يا آن ماده بنا به دلخواه خودتان. حال كه تفسير خودتان را از چگونگى عملى ساختن ماده ١٥ اعلام داشته ايد آيا مى توانيد بگوييد طرح و برنامه نظام براى پياده سازى آن چيست ودر كدامين برنامه ريزى كوتاه ويا بلند مدت اجراى آن منظور شده است.

اگر مى گوييد اين موضوع ربطى به دولت ندارد من از شما مى پرسم چگونه اجراى ماده قانون اساسى مى تواند به دولت ربطى نداشته باشد.

همانگونه كه مى دانيد ساليان درازى است كه هيچ تنابنده اى در سرزمين آذربايجان اجازه يادگيرى زبان تركى را نداشته و بهمين خاطر تنها عده قليلى در سايه زحمات شخصى و به صورت غير قانونى مسلط به اين زبان هستند و به همين خاطر تركها شديدا با كمبودنيرو و مواد آموزشى روبرو هستند.

آقاى عادل شما وهمكارانتان چه بودجه اى را براى عملى كردن بخش دوم ماده ١٥ قانون اساسى در نظر گرفته ايد. اين بودجه چگونه با يد در بين خانواده هايى كه سخن شما را ميخواهند عملى سازند تقسيم شود. چه ميزان بودجه براى هر دانش آموز تعيين شده است. آيا خانواده ها در انتخاب ساعات درسى آزاد هستند. آيا ساختمانها و يا امكانات موسسات دولتى ويا خصوصى ميتوانند براى آموزش مورد استفاده قرار گيرند. آيا مردم مى توانند در مساجد به آموزش زبان تركى به فرزندانشان اقدام كنند.

بديهى است كه آموزش زبان بدون مواد و لوازم آموزشى امكانپذير نيست. آيا شما كه موظف به اجراى قانون هستيد چگونه و از طريق چه كانال هايى مى خواهيد اين مواد را در اختيار خانواده ها قرار دهيد. آيا اين كمك ها مالى خواهند بود يا جنسى. آيا راه كارهاى مشخصى در نظر گرفته شده اند تا استفاده درست از از اين منابع كنترل شوند. آيا پدر و مادر هايى كه سواد كافى ندارند، مورد حمايت ويژه دولت قرار خواهند گرفت.

آيا براى كم كردن فشار احتمالى درس ومشق زياد، دانش آموزان مى توانند زبان تركى را بعنوان يك زبان دوم در مدرسه انتخاب كرده، در خانه و با حمايت خانواده آن را ياد گرفته و در عوض از يادگيرى زبان سوم مثلا عربى و يا انگليسى صرف نظر كنند.

آيا فكر ميكنيد تا چه حد اجراى اين قانون كه از نظر شما بايد محدود به حريم خانوادگى باشد ميتواند مثمر ثمر و در جهت برآورده ساختن اهداف قانون نويسان باشد. آيا فكر نمى كنيد قانون نويسان هدف ديگرى از نوشتن اين ماده داشته اند. آيا نظر اخير شما مبتى بر مباحث و صورت جلسات آن زمان است هنگامى كه قانون اساسى نوشته مى شد.
1( http://www.gunashdargi.blogfa.com/

هیچ نظری موجود نیست: