۱۳۸۷ فروردین ۱۱, یکشنبه

مليت من چست

شيرازى اوغلو از من پرسيده است كه مليت من چيست. من قبل از هر چيزى خودم را يك شهروند جهانى مى دانم. انسانى هستم كه از لحظه بسته شدن نطفه ام در رحم مادرم، حق داشتن تمامى آن حقوقى را يافته ام كه تمدن بشرى امروزه آن ها را به رسميت مى شناسد. من از اولين لحظات شروع زندگيم كه حدودا با اولين ضربات قلبى و حتى قبل از آن آغاز شده است حق حيات، حق آزادى بيان، حق آزادى انتخاب محل زندگى و كار ، حق آزادى عمل، حق آزادى انتخاب همسر، حق تحصيل و حقوقى از اين قبيل را دارا شده ام. هيچكس تحت هيچ شرايطى اجازه محدود كردن اين حقوق را ندارد. من قبل از آنكه متعلق به يك گروه مذهبى، جغرافيايى و يا ملى باشم يك انسان هستم، آزاد و برابر حقوق با تمامى تك تك انسانهاى ديگر. هر فردى با هر دليلى بخواهد اين حقوق_ به معنى واقعى كلمه “مادرزادى_” مرا محدود كند من با او مسيله پيدا خواهم كرد. اگر كسى به من اجازه تحصيل به زبانى كه دلخواه من است را ندهد حق مادرزادى مرا محدود كرده است. حالا هر كس مى خواهد مثنوى هزار خطى سياه كند تا اين حق را از من بگيرد، براى من ذره اى ارزش ندارد. با اينكار نه حق فرهنگى و يا قومى و يا ملى من تحديد مى شود بلكه اين حق مادر زادى من است كه زيرپا گذاشته مى شود. من پيش از آن كه در محدوده جغرافيايى فكر كنم، سعى مى كنم انسانى فكر كنم بدون پوسته هاى ملى و قومى ومذهبى كه برما پيچيده شده است. اگر خواستار آزادى زبان تركى هستم، قصد كشيدن مرز سياسى ندارم. البته اگر روزى ببينم كه آزادى هاى مادرزادى من از طريق جدا كردن مرز هاى سياسى بدست مى آيند براى آن هم مبارزه ميكنم. من تبريزى هستم و احساسى را نسبت به آن دارم كه يك شيرازى به شيراز و يك ونيزى به ونيز دارد. اما انسان و حقوق مادرزادى او از نظر من بر همه چيز تقدم دارند. من در محيطى بدنيا آمده ام كه درآن تقريبا همه تركى حرف ميزنند، همه خود را ترك مى دانند، آداب ورسوم و آيينهاى خاص خودشان رادارند، روابط و فرهنگ ارتباطى و طنز و منش هاى خاص خودشان را دارند. كسى هم در خانواده و يا فاميل و يا دوستان به من نگفته كه مليت من چه بايد باشد كه اين خود قابل تحسين است. در نتيجه يك مقدار كار ذهنى و تجريدى لازم است تا خودم در بياورم كه مليت من چست.

هیچ نظری موجود نیست: