۱۳۸۷ فروردین ۱۲, دوشنبه

شانسعلى!

من بحثى را اول سال شروع كردم و فال از بخت بد! به كامنت فرهاد افتاد. كانون بحث من قضاوت فله اى و غير مستند و بر پايه يك سرى شنيده ها و ديده ها و ناديده ها بود بود كه تنها به بيدادى مى انجامد. همانروز و يا فردايش فرهاد يك ويديويى گذاشت بدون هيچ گونه توضيح و نظرى. من در ادامه بحث و براى نشان دادن يك مثال “زنده” خواستم نشان بدهم كه آنچه در اينترنت هرروز مى بينيم تمام حقيقت نيست و بايد كمى بيشتر براى استخراج حقيقت نيرو گذاشت. اين بار از بخت بد ويديو مربوط به تظاهرات كردهاى تركيه بود كه ايكاش نبود. آنجا هم اشاره كردم كه بحث من اصلا كرد ها نيستند. اگر ويديو مربوط به بريتنى اسپيرز بود من بازهم همان را مى نوشتم و اين همه بحث به بيراهه نمى رفت. خوب اگر شانس داشتيم اسم مان مى شد شانسعلى! من اصلا بحثم كردها و تركيه نبود. برخى دوستان هم كه منتظر “فرصت” هستند ريختند روى سر ما. دوستان اگر ميخواهيد گردن بزنيد حداقل اجازه دهيد متهم سخن آخرش را بگويد. حداقل با كپى پيست مدرك نشان دهيد. من فكر ميكردم اين فرصت طلبى هاى كوچه بازارى مختص ديگران است اما مثل اينكه برخى دوستان جبهه دوست اين سايت خيلى اين روش ها را دوست دارند. نشان دهيد كه چرا اتهام مى زنيد بعد هر قدر خواستيد اتهام بزنيد.
دوست عزيز ايراندوست من هم كامنت هاى شما را مى خوانم با بخشى از آنها موافقم. منتظر صنمى هم نشويد خودتان نقد كنيد. چه فايده كه كسى زيبا مى نويسد اما اعلمى را احمق فريب و پوپوليست مى نامد.

هیچ نظری موجود نیست: