۱۳۸۷ فروردین ۱۲, دوشنبه

چارچوب هاى ملت و قوم

دوستان عزيز من سعى دارم نشان دهم كه هميشه نبايد در چارچوب هاى ملت و قوم فكر كرد و قضاوت كرد. چرا بايد چنين طرز تفكرى بوى خيانت و وطن فروشى بدهد. چرا مى خواهيد مرا به گوشه اى برانيد كه دلتان ميخواهد مر آنجا ببينيد. اگر طرز تفكر مارالان در چارچوب هاى فكرى تان نمى گنجد پس آنها را بسط دهيد پس چرا مى خواهيد مرا عوض كنيد. اگر چيزى در ظرفى نرود بايد ظرف را عوض كرد ونه آن چيز را. اگر مارالان به يك سوا ل، جواب دلخواه تان را نداد كه حتما نبايد سزاوار اشد اتهامات باشد. مارالان هرگز آنگونه نخواهد بود كه شما مى خواهيد باشد. ديگران هم آنگونه نخواهند انديشيد كه مارالان مى انديشد. سعى كنيم تبادل افكار كنيم تا تبادل اتهامات. غير از استدلال و توضيح بر اساس عينيات، هر تلاش ديگرى در اين سايت و يا پلاتفرم هاى مشابه اتلاف وقت است. متاسفانه من دارم به محدوديت هاى وبلاگ نويس پى مى برم بويژه كه اگر سايت مربوطه امكانات طبقه‌ بندى كردن و جسثجو را نداشته باشد! كامنت ها درست خوانده نمى شوند و محتواى آنها همچون پازلى كنار هم قرار داده نمى شوند تا بتوان به نحوه فكر طرف مقابل پى برد. من در مورد برخى چيزها نظرم را قبلا گفته ام و هر بار از نو شروع كردن كمى خسته كننده است. حوصله جستجوى هرروزه را هم ندارم و بهمين خاطر ازچند هفته قبل به اينطرف نوشته هايم را به توصيه وطنداش در يك وبلاگ جمع آورى ميكنم تادسترسى به آنها آسان باشد. من نظرم را در مورد ملت ايران قبلا گفته ام. در جواب به سوال تفتيشى شيرازى اوغلو هم كه آقاى نگاهى بدرستى آنرا ديد و ملامت هم كرد و مورد تشويق من و مورد اتهام برخى دوستان هم قرار گرفت سعى كرده ام بگويم ويا شروع كرده ام بگويم در مورد اين موضوع چگونه فكر ميكنم. آيا اگر در يك كلمه مى گفتم ترك هستم و يا ايرانى هستم آن موقع راحت مى شديد. چرا هميشه بايد كليشه اى فكر كرد. چرا فكر ميكنيد هميشه بايد افكار شسته رفته داشت. من تفكرات و نظرات شخصى خودم را دارم. نماينده هيچ كس نيستم و از سوى هيچ كسى هم سخن نمى گويم. اما يك چيز در نوشته هاى من محرز است من با تمام توان از حقوق پايمال شده تركها كه در درجه اول حقوق پايمال شده خودم، پدر و مادرم و خواهر و برادران و فاميل و آشنا ها و همسايه هاى خودم هستند دفاع ميكنم. من اجازه نداشته ام زبان مادرى ام را ياد بگيرم و منتظر نخواهم ماند كه آقاى على راسخ افشار و يا آقاى داريوش همايون و يا رضا پهلوى و يا كمونيست ها چنين اجازه اى به من بدهند. من براى رسيدن به چنين حقى لحظه اى از پا نخواهم نشست و از طرق دمكراتيك و آزاديخواهانه براى رسيدن به آن خواهم كوشيد. حالا شما اگر از زاويه منافع ملى تان مرا خاين ميدانيد خوب مشكلى نيست. بعوض راندن ديگران به گوشه هاى خيالى سعى كنيم آنها را از گوشه ها در بياوريم.

فرهاد عزيز لطفا توجه كنيد كه من در چند سطر نمى توانم دنيا را توضيح دهم! و احتمالا كسى هم علاقه اى ندارد آنها را بخواند. اجازه دهيد روى يك موضوع مشخص كه همان جنبش و اهداف انقلاب ٥٧ است بمانيم و آن را به يك جايى برسانيم بعدش در مورد هر چيز ديگرى خواستيد بحث ميكنيم.
در مورد تقسيم ناپذير بودن دیکتاتوری شاه اتفاقا شما اين كار را ميكنيد و روى آن تاكيد هم داريد. وقتى ميگوييد “چهار تا خوبیهایش را” هم بگو يعنى اينكه داريد ديكتاتورى شاه را كه تمام ايران را ملك شخصى خودش ميدانست به كارهاى خوب و كارهاى بد تقسيم ميكنيد و اين يك تله بسيار فريبنده براى نيروهاى دمكرات است كه در ظاهر بسيار فريبنده اما در عمل باتلاقى است كه شما را هر روز بيشتر در خود فرو ميكشد. شما شروع مى كنيد به مقايسه ودر نهايت به ديكتاتورى خوشبين مى شويد. اين يعنى به گورسپارى حقوق ميليونها انسان كه آن كشور مال آنهاست. دیکتاتوری شاه خوب و بد ندارد. يك انسان دمكرات بايد با تمام قوا از آن فاصله بگيرد و چنين سيستم هايى را تا جايى كه مى تواند زير ضرب بگيرد و افشا كند. دیکتاتوری شاه شايسته هيچ ترحمى نيست. ماشینهای BMW و پژو گوياى هيچ چيزى نيستند. دیکتاتوری شاه سيستم مخوف و ضد انسانى بود.

هیچ نظری موجود نیست: