۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

وکیل مدافع حقيقت

دوستان عزيز من به احساسات تمام كسانى كه در كوران كشتارهاى بعد از انقلاب عزيزانى از دست داده و گلوله هاى پاسدارها سينه هاى عزيزان شان را شكافته اند بسيار احترم قايل هستم و شديدا مخالف فراموشكارى در اين موردم ومعتقدم تمامى آنهايى كه مرتكب جنايت شده اند مى بايد مورد پيگرد قرار گيرند و تا آخرين لحظه عمرشان از ترس گرفتار آمدن بر خود بلرزند. هر آن كه خون ريخته مى بايد پاسخگو باشد. هدف من ازطرح انتقاد بر پايه كامنت فرهاد، بالابردن سطح انتظارات چه در خواننده و چه در نويسنده است هنگامى كه امر قضاوت موضوع بحث است. باز هم تكرار ميكنم مسيله من در اين بحث مشخص دفاع از اين حزب و يا طرد آن سازمان و يا دفاع از آن سياست و آن موضعگيرى ها نيست كه اگر بود آشكارا مى گفتم. مسيله آن است كه ما نبايد به خود اجازه دهيم فرهنگ "مفسد فى الارض" پايه تفكرات و نحوه ديد و قضاوت ما قرار گيرد. قضاوت نبايد فله اى باشد. آن كامنت من باز هم به همان ميزان صادق است اگربحث نه بحث توده اى و فدايى بلكه بطور مثال مجاهدين و يا كومله ويا پيكار ويا خود مذهبى ها و حزب الهى ها بودند. من هيچ مشكلى نمى داشتم اگر شما همين شعار "پاسداران بايد به سلاح هاى سنگين مجهز شوند" را نه به صورت "فله اى" بلكه بر اساس سند و مدرك و در جاى خود بر عليه فدايى ها بكار مى گرفتيد من مسيله اى با آن نداشتم. با آوردن مثال از آن فايل هم تنها ميخواستم نشان دهم كه آن شعار را به آنصورت كه شما از آن استفاده و بر عليه ديگران بكار ميگيريد درست نيست. موضوع جنگ در بررسى شما بكلى فراموش شده است. اگر مى خواهيم كسى را و يا گروهى را منفور و خاين بناميم حداقل فاكت هايى را كه به آنها استناد مى كنيم بايد درست ودر جاى درست_ خود باشند. از من ويا ديگر دوستان همواره در مورد حوادث شهرهاى آذربايجان سند و مدرك خواسته مى شود و همه فاكتها و عكس ها و مدارك بدقت بررسى و تحليل مى شوند و درستش هم همين است. همين روش بايد هميشه و همه جا بكار برده شود. منظور من از آوردن مثال ويديوى كرد ها كه فرهاد لينكش را داده بود مستدل كردن نوشته ام بود بى آنكه بخواهم موضوع پيچيده كرد هاى تركيه را مطرح كنم. مى خواستم در تاكيد گفته قبلى ام نشان دهم كه در دنياى مملو از اطلاعات نبايد سريعاهمه چيز را باور كرد. ما بدون سند و مدرك و رفتن به جزييات حوادث نمى توانيم درست قضاوت كنيم. حتى اگر دولت تركيه مورد علاقه ما نيست، نبايد باورهايمان را با اطلاعات ناقص كه بعضا بدتراز بى اطلاعى است تحكيم بخشيم. آيا ماجراى دختر جوان و گريه هاى او را در كنگره آمريكا و داستان هاى ساختگى ودروغينش را در قبل ازجنگ اول عراق بياد داريد و مى دانيد آن صحنه ساختگى چه تاثيرى در روند حوادث بعدى داشت. آوردن برخى شعار ها از فدايى ها هم چون "همه روزها عاشورا و همه سرزمینها کربلا است" بدون اشاره به اينكه اين شعاررا چه موقع داده اند، در چه ارتباطى و چرا داده اند و از آن براى اثبات مدعايمان كمك گرفتن بر خلاف پرنسيپ هاى معمول سياسى و شناخته شده است. هنگامى كه مى خواهيم به قضاوت بنشينيم خيلى بايد دقيق باشيم و تا آنجايى كه مى توانيم احساسات مان را كنار بگذاريم. ما بايد اول از همه وکیل مدافع حقيقت باشيم. روش هاى ما و نوع تفكر ما بسيار بيش از آنچه فكر مى كنيم تاثير پذيرفته از فرهنگ تقليد و مفسد فى الارض است. ما بايد اين تاثيرات را بشكنيم. اگر من توانسته باشم كنه اصلى منظورم رابا اين چند سطر رسانده باشم مى بايستى جواب برخى سوالات طرح شده داده شده باشد. اما در فرصت هاى بعدى اگر توانستم به برخى از آنها بر خواهم گشت.

با كمى گوگليدن اسم آن دختر را پيدا كردم: Nijirah al-Sabah كه البته گويا با اسم Nayirah ظاهر شده بود و داستان ساختگى Lauri Fitz-Pegado را تعريف كرده بود.

هیچ نظری موجود نیست: