۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

پاكمهر و روش هاى شعبان بى مخى

من حقيقتا افسوس مى خورم كه روش هاى ‘شعبان بى مخى’ هنوز در اين جامعه تا اين حد كار برد دارد. چرا و به چه علت و با چه چشم اندازى با سو استفاده از حضور مردمى كه به ضرورت تحرك و ورزش پى برده اند اينگونه بايد دروغ پراكنى كرد، آن هم به اين صورت ارزان و بى مايه. تكليف خبرگزارى فارس روشن است و از آنها بايد حتى انتظار شاهكار هاى بزرگ ترى هم داشت. آنچه كه آنها نمى گزارند، خبر است.
اما برخى ديگر كه خود راجنبش مى نامند و لينك سايت آقاى پاكمهر را در كنار چند لينك سايت اعليحضرت و علياحضرت نشانده اند، با اين سفسطه بازى ها به كجا مى خواهند بروند. چه سياستى را مى خواهند پيش ببرند. اين روشهاى عوامفريبانه كه مال چهل پنجاه سال قبل است.

درست به مانند سال ٣٢ كه اعليحضرت اوضاع را نابسامان ديدند و به فرنگستان تشريف بردند و سازمان سيا با همين روش هايى كه كه آقاى پاكمهر از آنها استفاده مى كند، ايشان را دوباره به تخت پادشاهى باز گرداندند. اما زمان ديگر عوض شده است. در عصر حاضر اينگونه روش ها كاربرد گذشته را ندارند. آدم هاى فضول و بيكارى مثل من مى نشينند و اخبار و گزارش ها را مقايسه مى كنند و همه چيز را زير ذره بين ميگذارند.

چرا به راى و نظر مردم احترام نمى گذاريد؟ بايد از آقاى پيمان پاكمهر پرسيد هدفتان از اين سو استفاده آشكار از ورزش صبحگاهى مردم و دروغ پراكنى چيست؟ شما چه ارتباطى با اين جنبش كذايى اينترنتى داريد كه دعوت به راه پيمايى خليج فارس كرده بود و بر حسب تصادف هم درست مصادف شده بود با روز ورزش صبحگاهى مردم تبريز و در دعوتنامه شان هيچ آدرس و محل تجمعى به چشم نمى خورد!
پاكمهر بعنوان تنها “خبرنگار” خود خوانده كه با آب و تاب بسيار از اين واقعه گزارش داده و آن را به سايت هاى زيادى هم فرستاده حتى با يك نفر از اين بقول خودش دويست هزار نفر يك گفت و شنود نا قابل هم نكرده است.

آقاى پاكمهر در اين مورد خاص نه خبرنگار كه دانسته و هدفمند دروغ نگار بوده است و روش ها و متد هايش همسويى و همراهى عجيبى با برخى معلوم الحالان دارد كه با دسيسه و نيرنگ اسم بهروز وثوقى را در ليست شان جا زده بودند. ما كه پاك از مهر پاكمهر نااميد شديم.

هیچ نظری موجود نیست: