۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه

مشكل بى اعتمادى

به نظر حقير مشكل بى اعتمادى در بين بخشى از “فارس ها” از يكسو و ديگران كه عمدتا شامل حاشيه نشينان از جمله تركها و كردها و “آفريقاى ايران”! و ديگر ملت ها و اقوام مى شوند، نشان از يك سرى مشكلات اساسى ترى دارد و به مانند كوه يخى است، كه تازه نوك كوتاه كوه بزرگى را عيان مى سازد كه بخش عمده آن هنوز زير آب مستتر است.

شما حتى پيغمبر خدا هم كه باشيد نمى توانيد از امروز به فردا “حقايقى” را كه با آنها بزرگ شده ايد حتى اگر به دروغ بودن آن “حقايق” هم پى برده باشيد آنها را به همين راحتى بپذيريد. ذهن بيشتر انسان ها براى پذيرش امر “نو”، گرانجان، لش و فاقد نيروى جنبشى كافى است و يكى از دلايل اين امر كه هنرمندان بزرگ ابتدا رانده مى شوند، در همين “تنبلى” ذهنى خوابيده است.

دليل اين كه يك روشنفكر و يا سياستمدار “فارس” تاكنون پيدا نشده كه دفاع از آزادى زبان هاى غير فارس را در آجندايش نوشته و از آن بطور پيگير دفاع كند، چه مى تواند باشد؟ نمى شود كه از ملت ايران سخن گفت اما به حقوق ابتدايى اكثريت اين ملت بى تفاوت بود.

بخش بزرگى از ملت عزيز و گرانقدر فارس نمى خواهد حقايق را ببيند. ديدن و شنيدن و خواندن اطلاعات و فاكت ها و حقايق تازه، يك چيز است و جاگذارى و رسوب دادن و پذيرش آنها در سيستم فكرى يك امر ديگر. اگرقرار بود، وجود و ارايه اطلاعات مشكلات را حل كند، آن موقع عصر اينترنت دنيا را مى بايد عوض مى كرد.

عوض كردن ذهنيت هايى كه در مورد ملل غير فارس بخاطر اعمال سياست هاى استعمارى گونه در طول نسل ها بوجود آمده، امرى مشكل اما ممكن است. راه حلى كه مى تواند كمك بسيار بزرگى براى از بين بردن اين ذهنيت ها باشد، دادن حقوق حقه به ملل غير فارس است. ذهنيتى كه فكر ميكند ترك و كرد و بلوچ قادر به اداره خود نيستند با دادن حقوق اجتماعى و فرهنگى و سياسى به آنها ، شكاف بزرگى بر ميدارد. در كنار آن وظيفه خطيرى بر عهده غير فارس هاست و آن پيشبرد كمپين آگاه سازى است. آنها بايد واقعيات را افشا كنند، تفاوت ها را نشان دهند و از اين راه زمينه هاى ديالوگ سياسى و دمكراتيك آينده راپى ريزى كنند. ما خستگى نمى شناسيم و تازه راه افتاده ايم. جنب و جوش و خروش دانشگاه هاى تبريز نشان مى دهد چه آتشى زير اين خاكستر خوابيده است.

هیچ نظری موجود نیست: