۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

آيا خطر جنگ جدى است؟

چند ماه قبل، پس از آن كه گزارش سازمان هاى اطلاعاتى آمريكا در مورد برنامه هسته اى ايران منتشر شد، جنگ رسانه اى و تبليغاتى در مورد عنقريب بودن وقوع جنگ بين ايران و آمريكا به يك باره فرو كش كرد. داريوش همايون آن روز ها اعلام كرده بود كه در كنار جمهورى اسلامى خواهد ماند تا تماميت ارضى ايران به خطر نيفتد. على كشتگر نيز همان زمان به اين موضع پيوست. خيلى ها در عرض مدت كوتاهى حاضر شدند در كنار جمهورى اسلامى به مقابله با جنگى بر خيزند كه تنها در رسانه بر طبل آن كوبيده مى شد.

چند روزى است كه دوباره هياهوى جنگ عليه ايران بالا رفته و مقالات و تفسيرها و مصاحبه هاى متعددى هرروزه در اين باب انتشار مى يابند. نقطه آغاز اين كمپين رسانه اى يوزف (يوشكا) فيشر وزير خارجه سابق آلمان است كه پس از ديدارش از اسراييل به مناسبت شصتمين سالگرد ايجاد آن به همراه يك سرى ديگر از مقامات غربى از جمله جورج بوش، حداقل در دو روزنامه اتريشى و آلمانى و بعدا در مصاحبه هايش از جمله با راديو فردا خطر بروز جنگ عليه ايران از سوى اسراييل را به صدا در آورده است.

اسراييل سال هاست كه مقامات آمريكايى را تشويق مى كند تا آنها فشار هاى بيشترى بر رژيم تهران وارد آورند و آنان را ترغيب به پيش كشيدن گزينه نظامى عليه جمهورى اسلامى مى كند. در ديدار اخير در اسراييل نيز بى شك يكى از مسايل مطرح، موضوع برنامه هسته اى ايران بوده و نظرات اخير فيشر از اين زاويه قابل بررسى است. فيشر بويژه پس از منصوب شدن بعنوان وزير خارجه آلمان نزديكى زيادى به اسراييل نشان داده و سمپاتى خاصش نسبت به آن كشور را پنهان نمى كند.

به نظر مى رسد فيشر پس از ديدارش با مقامات اسراييلى تحت تاثير نظرات و عكس العمل هاى آنها قرار گرفته و به صدا در آوردن خطر جنگ از سوى اسراييل را شايد حتى بتوان بعنوان عامل فشار بر تهران بشمار آورد. بر عكس ادعاهاى فيشر واسراييلى ها، كاخ سفيد و سياستمداران و نظاميان آمريكايى گزينه نظامى عليه رژيم اسلامى در آينده نزديك را تكذيب مى كنند و هيچگونه نشانه اى در دست نيست كه بتواند عدم صحت آنها را اثبات كند. اگر آماده سازى نيروهاى نظامى آمريكا از يك سال پيش از شروع جنگ عليه عراق را در ذهن مرور كنيم نمى توان به ادعا هاى آمريكايى ها مبنى بر عدم وقوع جنگ احتمالى در آينده نزديك عليه رژيم اسلامى تهران مشكوك بود.

آيا واقعا تا چه حد اين سناريو رياليستى است كه آمريكايى ها در حالى كه در عراق و افغانستان زمينگير شده اند، در خود آمريكا درگير انتخابات رياست جمهورى اند، جورج بوش بعنوان مدير جنگ عراق در داخل آمريكا منزوى تر از هميشه شده است و در حالى كه باراك اوباما كه به نظر مى رسد بيشترين شانس را در راه يابى به كاخ سفيد دارد مدتهاست از مذاكره با تهران سخن مى گويد، و در حالى كه هزينه هاى سرسام آور جنگ به ارقام باورنكردنى رسيده اند، آيا مى توان گفت كه وقوع جنگى ديگر عليه آخوند ها واقعى است؟

كشورهاى غربى هر روز در حال تنگ تر كردن دايره تحريم ها بر عليه ايران هستند و از آنجايى كه به گفته تمامى منابع اطلاعاتى، ايرانى ها هنوز تا ساختن بمب هسته اى چند سالى فاصله دارند، پس آنها منتظر تاثير تحريم ها خواهند ماند و در اين راه چين و روسيه را نيز با خود همراه ساخته اند. اقتصاد ورشكسته و احمدى نژادى! ايران، درمانده تر از آن است كه بتواند ساليان دراز در مقابل تحريم ها دوام آورد. اقتصاد ايران متكى بر درآمدهاى نفتى و واردات است و از طريق تحريم ها مى تواند ضرباتى جدى و ترميم ناپذير ببيند. محدوديت هاى بانكى كه بصورت جهانى عليه بانك هاى ايرانى اعمال مى شود، دست و پاى رژيم را در عرصه جهانى خواهد بست.

مى توان تصور كرد كه اسراييلى ها با حملات محدود هوايى خود بر عليه هدف هاى خاصى در خاك ايران، بخشى از گرايشات در افكار عمومى خودشان را ارضا كنند اما در نهايت چه نتيجه اى از آن حاصل خواهد شد؟ آيا جمهورى اسلامى به نحو احسن با مظلوم نمايى خود از آن بهره بردارى تبليغاتى نخواهد كرد؟ آيا با بمباران چند تا از تاسيسات اتمى مى توان رژيم تهران را مجبوربه ترك برنامه هسته ايش كرد؟ آيا در آن صورت مى توان از شروع جنگ صحبت كرد؟

هوشنگ امير احمدى كه به گفته خودش براى انجام ماموريتى در ماه فوريه در تهران بوده و با مقامات ايرانى از جمله رييس جمهور احمدى نژاد گفتگو داشته است در مصاحبه اى در روزآنلاين از جمله در مورد سياست آمريكايى ها در مورد ايران مى گويد:

"آمريکايي ها وغرب منافع خود را دنبال مي کنند و زياد روي‎ ‎فرد تکيه نمي کنند. اگر احمدي نژاد فردا غني ‏سازي را متوقف کند و امتيازي‎ ‎را که آمريکايي ها مي خواهند به آنها بدهد اسراييلي ها هم فکر خواهند کرد‏‎ ‎که او دموکرات خواهد بود. آمريکا دنبال امتيازي است که هر کسي به او بدهد‏‎ ‎آدم خوبي است…از نظر استراتژيک احمدي نژاد پذيرفته که بايد‎ ‎رابطه با آمريکا برقرارشود اما به لحاظ تاکتيکي نمي ‏داند اين کار را بايد‎ ‎چگونه انجام دهد. اين را در خارج از کشور نمي بينند. درخارج از کشور اين‎ ‎را مي بينند ‏که احمدي نژاد در حال افزايش تنش با آمريکاست درحالي که احمدي‎ ‎نژاد تنش با آمريکا را نمي خواسته زياد ‏کند.."

يعنى آمريكايى ها تنها در پى آنند تا با ازدياد فشار ها بر تهران، آخوند ها را مستاصل ساخته و آنها را در پيگيرى برنامه هسته اى شان به انفعال واداشته و آنها را به همكارى بيشتر وادارند. در آن صورت حتى شايد ايران همچون معمرالقذافى به يكى از متحدان آينده آمريكا تبديل شود. اين سناريو گرچه امروز ناممكن به نظر مى رسد، اما با تغيير سياست ايران كه بر اثر فشار هاى اقتصادى غير محتمل نيست و مى تواند به گزينه اى واقعى تبديل شود.

حال بايد پرسيد كه آيا خطر رژيم جمهورى اسلامى براى منافع كشورهاى غربى به آن حد رسيده است كه به راه انداختن جنگى فورى عليه آن را توجيه كند؟ آيا جورج بوش قادر است براستى جنگى تمام عيار عليه ايران براه اندازد؟ آيا او در داخل آمريكا چند ماه قبل از به پايان رسيدن دوران عمر سياسى اش مى تواند دست به چنين كار خطيرى بزند؟

كسانى كه خطر بروز جنگ عليه ايران را اين روز هاعمده مى كنند به فاكت هاى مشخصى اشاره نمى كنند. بسيارى از آنچه كه تاكنون بوده و يا گفته و و شنيده شده، دوباره تكرار مى شود. آنچه اين بار تازگى دارد، نظرات فيشر است كه براى آنها تاكنون هيچگونه شواهدى ارايه نشده است. او دارد نگرانى ها و مقاصد اسراييلى ها را بازتاب مى دهد، اما اينكه آيا آنها روزى عملى نيز خواهند شد، موضوع ديگرى است.

همانطور كه اشاره شد، آمريكايى ها كه تنها كسانى هستند كه در حال حاضر مى توانند جنگ عليه ايران را سازماندهى كنند، از تكذيب اخبار در اين مورد خسته نمى شوند و هيچ علامت و نشانه و اثرى هم وجود ندارد كه نشان دهد جنگى در حال برنامه ريزى است. آنچه وجود دارد، نظرات فردى است كه پايه و اساس شان برداشت ها و تفسير ها و تعبير هاست.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

Maralan Aziz,

Hemayat Mazdak Bamdadan( ke ba nam
Amirza dar site aghye Negahi efazat mikonad) boseyeh marg baryeh har magaleh va har mozeeh siasi mibashad. Ishan ensan shadidan najad parast ve zed Azerbaijani ast. Ishan dosman Turk haye Iran ast ve ba tanafor az Turkha zendegi mikonbad va az har chize Turki nefrat darad.

Ishan standard doganeh ra piysheyeh khod sakhteh va baryhe ishan tohyn be Turkha osolan masalei nist amma vagti Turk ha be talafi cheezy nigoyand isahan dardhe shekam migirad.
Baryeh ishan tohin be zabaneh Turki ya Arabi( ishan on ra Tazi me khnad) hage mosalam e Fars-ha ast.

Ishan albateh be shama javab nakhahd dad, zyra ishan khod ra dar satheh Dr. Barahin midand !!!!!!!!( As American say: What a joke) Ve fagat be kasani mesl ishan javab midahd.
Mazdak Bamdadan( Amirza)hatta gabool nadard ke Mana Nistani be Turk ha tohin kardeh bood, halla chera az maghaleyeh in agha hemayat meekonad dalilash vazeh ast :
Ishan har neveshthe va tohin be Turk ha va harakat melli anhara "arj" menahad.