۱۳۸۷ آذر ۱۵, جمعه

عدالت اجتماعى

عدالت اجتماعى يكى از مركزى ترين چالش هاى جوامع انسانى است. اگر درست يادم باشد حقير چند وقت پيش اهميت آن رادر گفتگو با آقاى عليرضا عنوان كردم. شايد مهم ترين مولفه در دستيابى به آن، ايجاد شانس برابر در استفاده از امكانات براى همگان است. اين برداشت عمومى بايد در بين ساكنان يك جامعه وجود داشته باشد كه در صورت كار و تلاش بيشتر امكان رسيدن به خيلى چيز ها وجود دارد. عدالت اجتماعى به معنى دستمزد برابر براى كار مساوى نيست. اگر هم باشد در بعدى بسيار محدود كاربرد دارد. عدالت اجتماعى به مفهوم وسيع آن يعنى كه اوباما مى تواند به آنجا برسد كه رسيده است. داشتن عدالت اجتماعى يعنى كه حق كسى در رسيدن به آرزوهايش پايمال نمى شود. يعنى كه همه حق و امكان نسبتا برابر دارند تا از امكانات موجود در جامعه بهره ور شوند. به عبارتى، ايجاد امكان براى همه براى استفاده ازامكانات. اگر فرزند يك كارگر ساده امكان استفاده از امكانات موجود در جامعه را به همان نسبتى داشته باشد كه فرزند يك پزشك و يا يك بانكدار، يكى از زمينه هاى عدالت و پيشرفت در آن جامعه فراهم آمده است.

---


اگر سياست بخواهد زمينه بهره ورى از امكانات را به نسبت مساوى براى همه فراهم سازد مى بايد به كودكان دهات دور دست مدارسى درحد استاندارد هاى تهران و اصفهان بوجود آورد. براى اينكار نياز به جاده و امكانات زندگى در حد مقبول در دهات و غيره براى پرسنل آن لازم است. خطوط ارتباطى، بهداشت و سلامتى و ده ها امور ديگر بايد در روستا ها نهادينه شوند. با وجود چنين روستايى ديگر كسى رغبت به مهاجرت به حاشيه هاى شهر هاى بزرگ را نخواهد داشت. زمينه هاى تلاطمات و ناآرامى هاى اجتماعى ضعيف شده و از بين مى روند.
شانس برابر به طور “اتوماتيك” رقابت ايجاد مى كند و اين دقيقا همان چيزى است كه سوسياليسم نفتى عملا موجود در ايران به آن همان اندازه نياز دارد كه غواصى كه اكسيژنش تمام شده و به هواى آزاد نياز دارد. شانس برابر در نهايت منجر به تولد شهر وندانى مى شود كه زبان و فرهنگ و خلصت هاى متفاوت، مثل تغييرات شب وروز عادى تلقى مى شوند. البته مى دانم كه راه درازى است اما اگر سنگ هاى اول درست گذاشته شوند كجى هاى بعدى قابل اصلاحند. تنهااميدوارم سنگ گذاران اوليه از جنس آقاى كورش زعيم نباشند كه اوضاع قمر در عقرب خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: