۱۳۸۷ آذر ۱۵, جمعه

حكومت سياسى بايد سكولار و بدور از آيين هاى مذهبى باشد

به نظر من زبان تركى بايد رسمى شود و در آذربايجان به عنوان زبان مادرى و اولين زبان و زبان فرهنگ مردم آن منطقه با آن برخورد شود. يعنى كه در يك فاز موقت و چند ساله تمامى كتب درسى و آموزشى از كودكستان تادانشگاهها بايد بازنويسى و آموزش در تمام مدارج به اين زبان صورت گيرد. زبان ادارى در ميان مدت بايد تركى شود. تمام اسناد بايد به زبان مردم و به زبان مسلط منطقه تبديل شود. فرهنگ پايمال شده را دوباره گرد و غبار از آن بايد گرفته و به فرهنگ شماره يك تبديل كرد. عزت و هويت را بايد از اين طريق و خيلى تلاش هاى ديگر به آنها باز گرداند. مردم بايد بدانند و لمس كنند كه همه چيز از آنها و متعلق به آنهاست. غرابت هشتاد ساله با محيط را بايد پايان داد. به تبعيد در سرزمين خود بايد نقطه پايان گذاشت. اگر هدف از آزاد سازى زبان تركى اجازه پخش پروانه به چند موسسه خصوصى در خيابان شهناز و چهارراه آبرسانى باشد كه آن موقع اين همه داد و غال لازم نيست. بلاخره چنين عقب نشينى تاكتيكى راحتى جمهورى اسلامى هم بلد است. در اثر فشارها چنين شيره مالى بر سر مردم در منجلاب جمهورى اسلامى امر ناممكنى نيست. اين دمل را بايد از ريشه بركند. اين غده سرطانى با شيموتراپى علاج پذير نيست. هر تلاشى غير از رسمى كردن زبان تركى به نظر من بى فايده خواهد بود. ما همانطور كه زبان متفاوتى داريم، طنز متفاوتى داريم، روحانيت متفاوت نيز داريم و به همين خاطر هم با سيلى او را از ميدان بدر كردند و عده اى آدمكش همچون خلخالى را به مزدورى خويش گماردند. هويت دامنه بسيار وسيعى دارد و تنها محدود به زبان نيست. زبان نوك پيداى كوه يخ است. اگر فتحش كنيم تنه غول پيكر آن خود راهر چه بيشتر نشان خواهد داد.

---

بنده نه عصبانى هستم، نه نگاهم به گذشته هاست و از تلقين افكارم به ديگران نيز دورى مى جويم. همانگونه كه بار ها از سوى بنده تاكيد شده و شيرازى اوغلو آن هارا با سماجت آشكار ناديده گرفته اين حقير شايد جزو نادر حاضران اين سايت است كه علاقه چندانى به گذشته ندارد و هميشه تاكيد موكدش بر آينده و دمكراسى بوده است. اينجا هر كس نظر خودش را مى گويد. نظر من آن است كه زبان يك ملت را اگر از او بگيريد مى توانيد به همه رقم از او سوارى بگيريد. اين تجربه بسيار دردناك و سياه آذربايجان است. اين مشكل بسيار عميق و در استخوانهاى آذربايجان رسوخ پيدا كرده است. مسيله در آذربايجان بر سر اعاده حيثيت و غرور از دست رفته است. اما جريان هاى عمده فكرى همه بر لزوم پيشبرد خواسته ها براساس آزادى عقيده و دمكراسى تاكيد مى ورزند. در آذربايجان از خشونت و ترور از سوى دگرانديشان خبرى نيست. اما پس از اين همه سال خفت و خوارى انتظار نداشته باشيد اين مردم همچون اروپايى ها رفتار كنند. كمى زمان لازم است. من معتقد به تشكيل پارلمان آذربايجان و قانونيت بخشيدن به مطالبات از سوى آن هستم. پارلمان آذربايجان به نظر من بايد هدف ما باشد. اگر ما زبان و اختيارات مان را مى داشتيم در اوايل انقلاب آن بلا ها هم سرمان نمى آمد. مابايد كه سرنوشت خودمان را بدست بگيريم. براى آذربايجان با ننگ هشتاد ساله اخير راه ديگرى وجود ندارد. اين بار ننگين را بايد برانداخت.

---

بولود گرامى، سخنان شما را تاييد مى كنم و از شما بخاطر بيان آنها تشكر مى كنم. حقايق درستى را طرح كرده ايد كه در مقابل درستى آنها بايد سر تعظيم فرو آورد. من اين كار را مى كنم چرا كه بدفعات برخى از آنها را شخصا تجربه كرده ام. رسيدن به باورهايى غير از باورهاى محيط نزديك امر آسانى نيست و بهاى خود را مى طلبد. در اينكه آگاهى اذهان اكثريت مردم را نمى توان به آسانى تغيير داد شكى نيست. اين كار زمان مى خواهد و واحدش هم نسل هاى انسانى است. اما انسان ها اگر جانشان به لبشان برسد همانطور كه در طول سال ٥٧ ديديم سونامى وار عمل مى كنند و نيروى بسيار زيادى را در مدت زمان كوتاهى آزاد مى سازند. درست به مانند فردى كه در يك وضع غير عادى و خطرناك كارهايى را انجام مى دهد كه در زمان عادى انجام آنها برايش غير ممكن به نظر مى رسد. تغييرات واقعى و ماندگار و برگشت ناپذير تنها از طريق تغيير آگاهى و ارتقا اذهان ممكن است. اما براى اين تغييرات و حصول به آگاهى بايد مبارزه كرد. بايد تابو هاى قديمى را شكست و نشان داد كه همه آنها دروغ هستند. اين كار نيرو و زمان و حوصله مى خواهد. اگر پنجاه سال پيش از اروپايى ها مى پرسيديد كه آيا اروپاي امروز برايشان قابل تصور است قطعا به شما مى خنديدند. اروپاى امروز محصول تلاش هاى اليته آن بوده است. هنر "مبارزان" شناسايى راهكارها براى پيشبرد جامعه به جلوست. تغيير تنها از طريق مبارزه و تلاش امكان پذير است. تغيير مثبت فداكارى و جانفشانى مى خواهد و همانطور كه اشاره كرده ايد به قيمت جان تعدادى نيز تمام مى شود چرا كه به لبه پرتگاه مى روند. تغيير، بدون قطار فكرى وبدون تلاش براى جذب مسافران بيشتر ميسر نيست. قطار تمثيل خوبى براى نشان دادن حركت و پيش روى است. آذربايجان امروز با ده سال قبل قابل مقايسه نيست. تغييرات فكرى و ذهنى بزرگى بوقوع پيوسته است. اما در عين حال هنوز همه چيز در آغاز راه است. اين جامعه آبستن تغييرات بسيار بزرگى است و اين فرصت بسيار خوبى براى تاثير گذارى وبراى اظهار عقيده است. اين جامعه بايد به سوى آزادى و دمكراسى برود و همه ما در مقابل آن مسيول هستيم.

---

حكومت سياسى بايد سكولار و بدور از آيين هاى مذهبى باشد. در اين مورد به احتمال قوى در بين دوستان نبايد اختلاف نظر عمده اى در بين باشد. جدا كردن و تلاش براى مو شكافى و يافتن طراحان فكرى نظام جمهورى جهل و جنون جمهورى اسلامى و احيانا روشنايى انداختن به تاريكى اين مقوله به هيچ عنوان به معناى خدشه زدن به اصل سكولاريسم نيست. ما در برهه اى خاص قرار داريم و براى موضعگيرى هر چه صحيح تر در مقابل قشر روحانى در آذربايجان نياز به فاكت و سند داريم. اگر بدانيم كه روحانيان ترك به همان اندازه در طراحى بنيانهاى نظرى اين سيستم دست داشته اند كه مطهرى و بهشتى داشته اند آن موقع نوع برخوردمان با آنها فرق مى كند. اما اگر چنين نبوده باشد موضع ديگرى خواهيم داشت و احيانا معتدلتر خواهيم بود. آذربايجان اگر قرار است سرنوشت خودش را خودش تعيين كند بايد ديد وموضع مشخص برخاسته از واقعيت هاى خودش را دارا باشد. كلى نگرى خوب است اما شايد بدون در نظر گرفتن جزييات منطقه اى و محلى وبومى بعضى مسايل شير توشير شوند. واقعيت آذربايجان همواره با واقعيت مناطق ديگر يكسان نيست. در نگاه اول شايد مسايل مشترك فراوانى پيدا كرد. اما در نگاه دوم و سوم تفاوت ها هم زياداست. انگشت گذاشتن تنها بر روى مسايل مشترك ديد ما را به روى جزييات مى بندد. واقعيت هاى هر منطقه بايد اولويت پيداكنند وگرنه نسخه پيچى هاى جهانشمول درد اين بيمار را درمان نخواهد كرد.

هیچ نظری موجود نیست: