۱۳۸۷ شهریور ۱۰, یکشنبه

گرجستان: تماميت ارضى با آزادى و دمكراسى معنى پيدا مى كند

تحليل عينى و واقعى رويدادها و حوادث اجتماعى يك چيز است، موضع گيرى سياسى در مقابل آنها امرى ديگر. اين دو نبايد لاجرم و هميشه و در همه جا همخوان و همسو باشند اما هر چه تحليل اوضاع به واقعيت نزديك تر باشد، به همان اندازه مى توان موضع درست تر و متناسب ترى گرفت. موضع گيرى سياسى، بى توجه به جزييات وقايع مى تواند به شكست ديدگاه هاى سياسى بيانجامد. جنگ اخير در گرجستان نيز از اين قاعده مستثنى نيست.

يك چيز در اين جنگ محرز شده است و آن آغاز كننده آن است. شرق و غرب بر اين امر اتفاق نظر دارند كه ساكاشويلى، رييس جمهور گرجستان دستور پيش روى نيروهاى گرجى به اوستياى جنوبى را در شب هشتم آگوست صادر كرده است. گرچه قبلا حركات ايذايى در مرز ها وجود داشت اما اين گرجستان بود كه حمله سازمان يافته نظامى را آغاز كرد. حتى شواردنادزه رييس جمهور سابق گرجستان و يا ساركوزى رييس جمهور فرانسه اين امر را پذيرفته اند. پذيرفتن اين امر اما لاجرم به انتقاد از آغازگر جنگ از سوى كشورهاى غربى نمى انجامد چرا كه فاكتور هاى متعددى از جمله تمايل گرجستان براى ورود به ناتو در آن نقش بازى مى كنند.

روسيه پس از فروپاشى كشور باصطلاح شوراها سرزمين هاى بسيارى "از دست داده است". ده ها ميليون روس ديگر در روسيه زندگى نمى كنند و در كشورهاى تاز تاسيس ماندگار شده اند. روسيه همانگونه كه تعرض ارمنستان به آذربايجان و يا جنگ چچن نشان داد از هيچ فرصتى براى بازسازى "امپراطورى" سابق و گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز فرو گذارى نمى كند. غرب نيز نشان داده است كه به روسيه هم چون دوران جنگ سرد نگاه مى كند و همواره در صدد پيشروى به سوى شرق بوده است. نفوذ در گرجستان و امضاى قرار داد با لهستان در گرماگرم غايله گرجستان براى ايجاد سپر موشكى از آخرين نمونه هاى آن هستند.

كشور هاى غربى سياست واحدى در مقابل ملل خواستار جدايى از سيستم هاى دولتى موجود به پيش نمى برند. در مورد فروپاشى يوگسلاوى و تقسيم آن به كشورهاى مستقل كه آخرين آن كوزوو بود، غربى ها تمام و كمال اين پروسه را حمايت كردند. در مورد تبت و تلاش هاى دالايى لاما بر عليه چين وبراى رسيدن به خود مختارى، غربى ها باز چنين سياستى پيش مى برند. اما در مورد اوستياى جنوبى و آبخازي قضيه فرق مى كند و تلاش هاى اين دو منطقه براى حق تعيين سرنوشت خود از چنين حمايتى از سوى غرب برخوردار نيست.

رييس جمهور گرجستان با تمام نيرو بدنبال ورود به ناتو بوده، از آن كمك هاى تسليحاتى و آموزشى مى گيرد، در جنگ عراق نيروهايش جزو ارتش متفقين بودند و همانگونه كه نشان داد از بكارگيرى راه حل نظامى براى حل مناقشات ملى ابايى ندارد. هنگامى كه او ساعاتى پيش از آغاز المپيك دستور آتش را صادر مى كرد، تصور هم نمى كرد دو روز بعد در حضور ديپلمات هاى اروپايى و جلوى دوربين ها ورقه آتش بسى را امضا كند كه خودش نوشته بود. با فرمان پيش روى او كه منجر به درگيرى هاى نظامى در طول دو هفته بعد از آن گشت تعداد زيادى كشته وزخمى و تعداد بسيارى بى خانمان گشته و سرنوشت هاى زيادى براى هميشه از بين رفتند.

هدف ايشان نگاه داشتن مناطق اوستياى جنوبى وآبخازى به هر قيمت و تحت هر شرايطى زير حاكميت تفليس بود. در انتخابات چهار سال پيش او وعده داده بود كه در عرض پنج سال آينده مشكل هر دو منطقه را به نفع گرجستان حل كند. اما چنين برخوردى با خواسته هاى قريب به اتفاق مردم همانگونه كه روند هاى پس از فروپاشى شوروى نشان داده اند، بدرستى بى نتيجه مى ماند همانطور كه در كوزو ديديم. ساكاشويلى هنگامى مى تواند ادعاى تماميت ارضى بكند كه بر طبق اسناد سازمان ملل و از جمله در مورد روابط دوستانه به ديگر ملل و گروه ها و اقليت هااجازه شركت در قدرت را بدهد، به خواسته هاى آنان احترام بگذارد و در ايجاد صلح بكوشد. در اينكه روسهابدنبال منافع خود هستند شكى نيست. همانگونه كه با حمايت از ارمنستان بر عليه آذربايجان بدنبال منافع شان بوده و هستند. اقدام ماجراجويانه ساكاشويلى به روسها امكان داد اهداف خود را به پيش ببرند. ساكاشويلى جنگى را شروع كرد كه يك هفته بعد يكى از بازنده هاى آن بود.

مردم اوستياى جنوبى و آبخازي مدت هاى مديدى بود هيچ تمايلى به ماندن در تماميت ارضى گرجستان نداشتند. شايد اگر حكومت تفليس با آنها مدارا مى كرد و حقوقى را كه شايسته هر ملت و اقليت و قومى است به آنها مى داد و آنها را در قدرت مركزى سهيم مى كرد احتمالا داستان به اينجا ها نمى كشيد. تماميت ارضى تنها با آزادى و دمكراسى معنى پيدا مى كند. عدم وجود اين دو فاكتور اساسى دفاع ازتماميت ارضى را تبديل به حربه اى در دست سياستمداران مى كند تا با آن اهداف مشكوك خود را به پيش ببرند. توسل به زور اسلحه و توپخانه و بمب براى حفظ تماميت ارضى لازم نمى بود اگر مردم در تعيين سرنوشت خودسهيم بودند، شانس مساوى داشتند و خود را آقاى خود مى ديدند. جدا كردن تماميت ارضى از ديگرمولفه هاى ضرورى يك جامعه انسانى چشم بستن به روى واقعيت هاى عصر حاضر است.

اما حمله نظامى گويا كاسه صبر همه را لبريز كرد. پارلمان هاي هر دو منطقه در آخرين مصوباتشان خواستار جدايى از گرجستان و به رسميت شناخته شدن محدوده جغرافيايى و سياسى شان شدند. دور از انتظار نبود كه روسيه به اين خواسته جواب مثبت دهد. خانم مركل صدراعظم آلمان از چند روز پيش از آن با حضور در تفليس و ديگر كشورهاى همجوار سعى در تقويت جبهه مقاومت در مقابل مسكو را داشت و در چند روز گذشته آنچه را دايما تكرار مى كرد تاكيد بر تماميت ارضى گرجستان بود. اما اين تلاش ها به ثمر نرسيد.


نقش رسانه ها در جريان جنگ ها نيز كم اهميت نيست. اولين چيزى كه در جنگ پايمال مى شود حقيقت است و رسانه ها كمك چندانى به يافتن آن در بحبوحه غرش سلاح ها نمى كنند. رسانه هاى در جريان جنگ ها تمايل فزاينده اى به بازتاب سياست هاى رسمى دولت هايشان نشان مى دهند و كاملا بيطرفانه عمل نمى كنند. در مناقشات، بيشتر منعكس كننده دردها و آلام دوستان و ياران خود هستند و بالطبع تغذيه فكرى يكجانبه از آنها لاجرم منجر به دست يابى به حقيقت ماجراها نمى شود. گرايش به نشان دادن اغراق آميز قدرتمندى طرف مقابل تقويت مى شود و خودى ها مظلوم مى شوند. ماها، چه در داخل و چه در خارج بطور فزاينده مصرف كنندگان رسانه هاى غربى هستيم كه گر چه آزادى، بنيان هاى فكرى آنها را تشكيل مى دهد اما تجربه نشان داده است كه بويژه هنگامى كه توپ ها مى غرند و بمب ها به پرواز در مى آيند، بيطرفانه عمل نكرده اند و نمى كنند. جنگ در گرجستان آخرين نمونه آن است كه رسانه هاى معتبر و قديمى بلاترديد و بى ثوجه به جزييات غايله در كنار ناتو و سياست هاى آن قرار گرفتند. هدف زير سوال بردن ماهيت مثبت و لزوم وجودرسانه هاى آزاد نيست. بحث تنها بر سر نقش آنها به هنگام وقوع جنگ است.

آنچه را كه رسانه ها كمتر به آن مى پردازند مشكلات و خواسته هاى اين دو منطقه در گرجستان است. حساب باز كردن روى حمايت كامل غرب و ياشرق مى تواند همانگونه كه جنگ اخير نشان داد به فاجعه بيانجامد. ما بايد ازتلاش هاى آزاديخواهانه ملل كه منطبق بر قوانين و مصوبه هاى بين المللى و در هماهنگى با حق تعيين سرنوشت ملل است حمايت كنيم. براه انداختن جنگ براى حفظ تماميت ارضى در جوامعى كه مشكلات اتنيكى دارند نمى تواند مورد حمايت آزاديخواهان قرار بگيرد. هدف اين سطور دفاع از جدايى اين دو منطقه از گرجستان نيست. هدف آن است كه از قضاوت يكجانبه و عجولانه در مورد مناقشات بين المللى بپرهيزيم .

هیچ نظری موجود نیست: