۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

جنبش سرخ و رهايى روحى و روانى آذربايجان

سياست يعنى ثبات قدم. در سياست نمى توان هر روز به يك ساز رقصيد. مى توان، اما دل همه را مى زند و به جايى نمى رسد. سياست يعنى صبر و استقامت. در سياست نمى توان هر روز از اين شاخه به آن يكى پريد و زمين نخورد. سياست يعنى داشتن جايگاه و موضع شفاف و همه فهم. نمى توان خود را پشت سفسطه بازى هاى زبانى پنهان ساخت و از مردم انتظار حمايت داشت. سياست يعنى آگاه سازى و اطلاع رسانى. نمى توان پشت درهاى بسته دودوزه بازى كرد و خود را سياستمدار ناميد. سياست يعنى كاناليزه كردن اراده جمعى به منظور تحقق منافع آن جمع. نمى توان در كنج خلوت خود طرح و ايده داد و انتظار داشت همگان برايش هورا بزنند. سياست يعنى دور انديشى. نمى توان در هر فرصتى اهداف بلند مدت را فداى منافع زودگذر كرد. سياست يعنى آگاهى و احاطه به گذشته. بدون سواد تاريخى و بدون بهره گيرى از تجربيات تاريخى نمى توان راه آينده را ترسيم كرد. بدون دستاويزى به گرهى ترين مشكلات و عميق ترين خواسته ها و آرزو هاى جمعى، همه تلاشها و جانفشانى ها مى توانند طعمه طوفان حوادث شوند و بى حاصل از بين بروند.

آذربايجان جنوبى كوله بارى صد ساله آكنده از جان و خون هزاران مرد و زن و كودك به همراه ستم و تبعيض و خفت اعمال شده از تهران را به دوش مى كشد. صد سال تجربه توشه كمى نيست. هميشه مى توان اشتباه كرد. اما يك اشتباه را نبايد تكرار كرد. هر تكرار به معنى جان و مال شريف ترين و فداكارترين انسان هاست. آذربايجان با اين توشه دردناك راه هاى تازه اى مى آزمايد و به جرات مى توان گفت چنين اعتماد به نفس و خودآگاهى به ويژه در نسل جوان آن در تاريخ معاصر اين خطه بى مانند است. رهايى روحى و روانى آذربايجان جنوبى از قيدوبند انديشگى و منش هاى تحميلى تهران، امروزه يك واقعيت است. اگر كسى اين حرف را قبول ندارد زحمت كشيده به تماشاى يك مسابقه فوتبال تيراختور برود و ببيند ده ها هزار جوان نسل امروزين آذربايجان چه شعارهايى مى دهد و چه بر روى پارچه ها مى نويسد. جنبش سرخ در شمال غرب ايران و جنبش سبز در مركز آن دو راه متفاوت براى رسيدن به اهداف متفاوت خود دنبال مى كنند. پس از كودتاى انتخابات رياست جمهورى وشكل گيرى جنبش سبز، روند جدايى اين دو جنبش مردمى شدت بيشترى يافته است. نه جنبش سبز حاضر است تفاوت هاى مطالباتى تركها را به رسميت بشناسد و از آن ها حمايت كند و نه جنبش سرخ آذربايجان حاضر است نقش سرباز پياده مركزيان را بازى كند. و حق نيز با اوست.

از سوى ديگر رفتار آذربايجان در سال هاى اخير به معماى بزرگى براى تحليل گران مركز تبديل شده است. تحولات آذربايجان را ديگر نمى توان پيش بينى كرد. آذربايجان ديگر از تهران دنباله روى نمى كند. راه خودش را مى رود. به يك باره ميليونها معترض به خيابان مى آورد. و آنجا كه به نظر مى رسد بايد آتش اعتراضات را شعله ور سازد "سكوت خيابانى" مى كند و در عوض به فوتبال سرخ تيراختور روى مى آورد و به يك باره صد هزار ترك در تهران همراه با شعارهاى مشخص سياسى به تشويق تيم محبوبشان مى پردازند. سر درگمى مركزيان فارس كاملا ساده و قابل توضيح است. آنها واقعيات مناطق غير فارس را هرگز نه ديده و نه درك كرده و نه راه حلى براى مشكلات آن داشته اند. دكترين هاى نشات گرفته از اصول دروغين يك ملت، يك كشور و يك زبان آغشته به كژ انديشى هاى آريايى پرستى و خوار شمردن مذهب وار هر انديشه متفاوتى تنها مى تواند به بن بستى منجر شود كه دستگاه فكرى فارس با آن روبروست. اين مجموعه فكر مى كند جنبش سبز پاسخ به مشكلاتى را يافته است كه سى سال گذشته آنها را بار آورده و اين جنبش يك رنگ، پاسخى است به آن و بنيان هاى انديشگى آن، نسلى را سيراب خواهد كرد. اينان نمى توانند و نمى خواهند ببينند كه آتش زير خاكستر مسايل ملى در ايران، يك مشكل اساسى است. آذربايجان بدرستى به جنبش سبز با ديده ترديد مى نگرد چرا كه هيچكدام از مشكلات خود را در آن منعكس نمى بيند. با وجود اينكه تك زبانى ايران و ممنوع بودن ديگر زبانها يكى از مشكلات ملل غير فارس است اما در روز جهانى زبان مادرى حتى يك اعلاميه و يا يك مصاحبه از سوى رهبران اين جنبش نيز انتشار نيافت.

پيشبرد سيستماتيك و پليسى حذف تاريخى، فرهنگى و تبارى ملل غير فارس نتايج بسيار فاجعه آميزى براى اين ملل در طول حاكميت سياه پهلوى ها و اسلامى ها به جاى گذاشته است. رهبران فكرى فارس ها هنوز هم فكر مى كنند تركها از درجات پست ترى هستند و به همين دليل در تهران به كارهاى دون پايه اشتغال دارند. اين جنابان هنوز هم عمق آپارتايد و استعمار عملا موجود در ايران را نمى بينند و باور ندارند. تفاوت هاى فاحش اقتصادى براى آنها وجود خارجى ندارد. عقب ماندگى آذربايجان از ديد آنها در ناتوانى و عقب ماندگى ذاتى تركها قابل توضيح است. آذربايجان بدرستى و با اتكا به تجارب تلخ گذشته هيچ اعتمادى به سياسيون تهران ندارد. البته اگر ذره بين بدست بگيريم ولابلاى نوشته ها و يادداشت ها و اخبار بگرديم بايد گفت كه ميزان جوك هاى تركى و توهين ها در يكى دو سال اخير رو به كاهش است. فرج سركوهى اخيرا در مقاله اى نكات درستى در مورد زبان هاى غيرفارسى در سايت راديو فردا مطرح كرده است. وبلاگ نويسان فارس اخيرا توجه بيشترى به ملل غير فارس نشان مى دهند. البته اين توجهات نه از زاويه نوعدوستى بل از زاويه حمايت جويى براى جنبش سبز است.

شكى نيست كه رويش اين توجهات به مطالبات ملل غير فارس به سوى گفتمان ملل در ايران زمان درازى لازم دارد. آماده سازى افكار عمومى فارس براى پذيرش واقعيت ها كار زيادى لازم دارد و خالى از اشتباه نخواهد بود. براى مثال برخى لينك گذاران مركز دوست سايت بالاترين كه سياست را هر از چندى با بازى هاى اينترنتى عوضى مى گيرند در ماه هاى اخير با روش هاى موذيانه و عملا بچه گانه سعى كرده اند به زعم خودشان به "قلقلك" فعالان حركت ملى آذربايجانى بپردازند تا آنها دست به كارهاى اعتراضى از آن نوع كه بالاترينى ها از آن ها خوششان مى آيد بزنند و بالاترينى ها بتوانند آن را به اسم خود قبضه كنند و شمار سياهى لشكر خود را افزايش دهند. به حال اين خانم ها و آقايان كه هنوز هم جوك تركى تعريف مى كنند، بايد گريست. اينان با اين پشتوانه فكرى مى خواهند ترك ها را با هر دوز و كلكى با خود همراه كنند و ولايت فقيه را با اين روش ها به زير بكشند. جالب اينجاست كه در لينك هاى خودشان مردم آذربايجان را آذرى زبان خطاب مى كنند و نشان مى دهند كه چه نياتى را دنبال مى كنند.

جوانه هاى رويكرد هاى تازه به آذربايجان و ديگر مناطق حاشيه اى از سوى قدرتمداران و قدرت جويان مركز كه علف هاى هرز نيز آنها را همراهى مى كنند هنوز بسيار ضعيف و شكننده اند. براى رويش و قدرت گرفتن اين جوانه ها خون دل هاى بسيارى لازم است. به همين دليل بر تركان و فعالان آن لازم است صبر كافى داشته و فريب دانه پاشى ها را نخورند. در روزهاى پايانى سال ٨٨ هنوز براى هرگونه تحركى خيلى زود است. حركت ملى آذربايجان نفوذ و اعتبار كلانى در بين همه اقشار مردم ترك زبان دارد. مشروعيت آن در بين مردم بزرگترين سرمايه آن است. اين سرمايه را مى توان با حساب و كتاب هاى اشتباه به باد داد. اما با انديشگى و عقلانيت مى توان به آن افزود. امروز زمان به كار انداختن اين سرمايه نيست. هنوز تغييرات فكرى و عملى بسيار در تهران لازم است تا بتوان با پشتوانه اعتبار حركت ملى آذربايجان به بهره برى از فرصت هاى سياسى پرداخت. به همين دليل ثبات قدم، استقامت، آگاه سازى و اطلاع رسانى، كاناليزه كردن اراده جمعى، دور انديشى، احاطه به تاريخ و پافشارى بر روى گرهى ترين مشكلات و عميق ترين خواسته ها و آرزو هاى جمعى از تكاليف شبانه روزى سياسيون آذربايجان به شمار مى روند.

مارالان تبريزلى

هیچ نظری موجود نیست: