۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

حركت ملى آذربايجان، محصول خرد جمعى آن است

موقعيت كنونى حركت ملى آذربايجان، محصول خرد جمعى آن است. اين موقعيت، سواى تفاسير متفاوت از حركت، فرآيند اراده گروهى مردم اين سرزمين است. اين مردم خطوط اصلى مسير حركت را تعيين مى كنند و در مقابل پيامدهاى آن نيز مسئول هستند. هيچ فرد يا تشكيلاتى نتوانسته است تا به امروز مهر خود را بر آن بزند. و بر عكس بدون افراد و يا تشكيلات ها فراز حاضر در بيان اراده ملى نيز ممكن نبود. اما نظرات و ديدگاه هاى افراد و تشكيلات ها متفاوت است و اين يكى از رموز ماندگارى و پايدارى حركت ملى آذربايجان تا به امروز است. پلوراليسم و وجود نظرگاه هاى گوناگون با حيات جنبش ملى درآذربايجان عجين است و حداقل در آينده نزديك نيز غير از آن نخواهد بود. در متن تمامى اخبار، گزارش ها و واقعيات، اگر هدف مغرضانه اى در انعكاس آنها موجود نباشد، عدم وجود يك فرد به عنوان رهبر و يا فقدان تشكيلاتى قوى و منسجم در آذربايجان منعكس است. براى تاييد اين سخن هيچ نيازى به راه دور رفتن نيست. تنها كافى است ببينيم رژيم پليسى جمهورى اسلامى روزانه با چه سبعيت و ددمنشى در آذربايجان بيداد مى كند و چگونه سلول هاى انفرادى پر از فعالان مدنى و سياسى است.

حداقل تا زمانى كه فشار رژيم كنونى در حد كنونى بماند به نظر نمى رسد بزودى در اين وضعيت تغييرى بوجود آيد. از سوى ديگر حركت ملى در بطن همين خفقان و بگير و ببند ها به آرامى پا به عرصه وجود نهاده و شرايط ديگرى را نه مى شناسد و نه تجربه كرده است. اما هيچ كدام از سمت گيرى ها و فعاليت هاى سياسى دراز مدت در آذربايجان، مخالفت عمده اى از سوى نيروهاى ى مردمى و يا فعالان اجتماعى و سياسى به همراه نداشته است. حركت ملى آذربايجان در مجموعه خود، نظرات و آرزوهاى بخش عمده اى از مردم را در آذربايجان انعكاس مى دهد و اين رمز ديگرى در ماندگارى آن است. اين حركت بزرگ اجتماعى و سياسى نه شتاب دارد و نه با حرف اين و يا آن فرد مسير خود را تغيير مى دهد. اين جنبش به معناى واقعى مردمى است. نه رهبر دارد، نه پيشاهنگ. كليد فهم منويات مردم آذربايجان بسيار ساده است. خواسته ها در آذربايجان شفاف و براى همه قابل دركند. و به همين دليل تغيير مسير سريع درآن مشكل است.

در آذربايجان نمى توان با يك بيانيه و يا يك سخنرانى سياسى آدم ها را بلافاصله تهييج و بسيج كرد و يا در استراتژى ويا تاكتيك دست برد. تغييرات سياسى در اينجا زمان لازم دارند چرا كه چارچوب هاى اجتماعى و سياسى در طول دهه هاى دراز تبعيض و تحقير شرايط معين خود را بوجود آورده اند. يك حسن بزرگ چنين شرايطى آن است كه لايه هاى مختلف مردمى، زمان اظهار نظر و ابراز وجود دارند. سمت گيرى هاى سياسى فرصت تصحيح و تغيير دارند. ايرادش شايد آن است كه نمى توان با سرعت كافى در مقابل تغييرات بيرونى عكس العمل نشان داد. در هر صورت واقعيت همين است كه هست و شواهد غير مغرضانه نشان مى دهند كه بسيارى از فعاليت ها و جهت گيرى هاى سياسى تاكنون به نفع حركت ملى آذربايجان تمام شده است. شايد بزرگترين دستاورد حركت ملى آذربايجان كه انعكاس دهنده روح مطالبات آن است، استقلال فكرى و عملى آن است. مردم آذربايجان به دنبال هر چه هم كه باشند نمى خواهند دنباله رو باشند. شايد آرزوى مركزى در آذربايجان آن باشد كه تمايز هاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى آن به ديده احترام نگريسته شود. آذربايجان مى خواهد تا شخصيت يگانه او با تمامى نقاط ضعف و قوتش به رسميت شناخته شود و با آن با احترام برخورد شود.

حركت ملى آذربايجان بنيان هاى مردمى دارد و به همين دليل نيز قادر است خود را با شرايط متفاوت وفق دهد و راه هاى تازه اى براى پيشبرد نظرات خود پيدا كند. اين تنها مختص آذربايجان نيست. نهضت هاى مردمى عموما از خشونت مى پرهيزند، بدنبال راه حل هاى سريع السير نيستند و در راه جويى هاى خود انعطاف پذيرند. اگر راه حل معينى هزينه زيادى بطلبد، مردم به خودى خود از آن دورى مى جويند و منتظر ايجاد فرصت ديگر مى مانند. اراده گرايى امكان ابراز وجود در سطح وسيع پيدا نمى كند. چون ايده ها و خلاقيت موج هاى ميليونى انسانى تقريبا بى پايان است، حركت ملى در آينده نيز همواره وجوه تازه اى از اشكال مبارزه را به نمايش خواهد گذاشت. وجوهى كه هيچگاه در گذشته براى آن مثال مشابهى وجود نداشته است. رمز پيشروى حركت ملى اتكا به انديشه هاى تك تك اعضاى آن است. و رمز موفقيت سيستم هاى اجتماعى متكى بر دمكراسى و پلوراليسم نيز همين است.

اتهام زدن به حركت ملى مبنى بر آنكه كلا آذربايجان عقب مانده است، نيازى به پاسخ ندارد. به همه چيز و همه كس مى توان انگ عقب ماندگى زد. كسى كه چنين اتهامى مى زند بايد ابتدا روشن كند كه منظور از عقب ماندگى چيست. آيا كسانى كه با آيين هاى چند هزار سال قبل مثلا بودا و يا مسيح زندگى مى كنند همه عقب مانده اند. و يا منظور ساختارهاى اجتماعى و سياسى است. اگر هست بايد پرسيد كجاى ايران عقب مانده نيست. يا كسانى كه اين فرد يا آن گروه و يا فلان گرايش را درآذربايجان زير ضرب مى گيرند بايد بدانند كه اصلا صورت مساله را بدرستى نشناخته اند و يا نمى خواهند بشناسند. كسانى كه در مركز فكر مى كنند نظر و راه آنها مدرن است و ديگران بايد دنبال آنها راه بيفتد و اگر نيفتند مورد اتهامات رنگارنگ قرار مى گيرند بايد ابتدا چشم و گوش خود را باز كنند و كمى دمكراسى و آزادى را در افكار و اعمال روزانه شان دخالت دهند. آنگاه شايد راه آينده براى همگان كمى هموارتر گردد.

با تاسف بسيار اخيرا حركت ملى آذربايجان از سوى افراد منتسب به جناح هاى معينى از چپ مورد ناسزاگويى قرار مى گيرد. اين افراد كه براى نظر دادن در مورد هر پديده اى شابلون هاى خود را بكار مى گيرند تا حد زيادى دچار سر در گمى شده اند چرا كه پديده اجتماعى و سياسى آذربايجان با كليشه هاى فكرى و دگم آنها همخوانى ندارد. آنها همه جا بدنبال طبقه كارگر پيشرو و رنجبرانى مى گردند كه متحد با هم بر عليه سرمايه دارى بپا خيزند. حركت ملى اما "متاسفانه" قادر به برآودن چنين آرزوهايى نيست و بى دليل نيست كه ما هر از چندى با سخيف ترين استدلالات سياسى روبرو مى شويم. يك چيز را اما هيچ احدى خوشبختانه انكار نكرده و آن وجود قدرتمند حركت ملى آذربايجان است.

زير ضرب بردن حركت ملى آذربايجان با انواع و اقسام تهمت ها و انگ ها از سوى مركز گرايان يك هدف اساسى دارد و آن نيز حفظ مناسبات آپارتايدى است كه در زمان رضا پهلوى شماره يك بنياد نهاده شده و تا به امروز ادامه دارد. كسانى كه اهداف ملى و فرهنگى جنبش دمكراتيك و مردمى آذربايجان را وارونه جلوه داده و در پى بى هويت سازى و فشار بر آن براى پيروى از مركز هستند، بى شك راهى عبث و بى نتيجه در پيش گرفته اند. گذشته خفت بار در آذربايجان به پايان رسيده و نسل جوان آن چشم به آينده اى آزاد دارد كه بتواند خودش برخودش حاكم باشد. دهه هاى خفت بار گذشته نيرويى لايزال در آذربايجان بوجود آورده و اين نيروها بلاترديد در ساختمان آذربايجان آزاد و دمكراتيك آينده نقشى بزرگ بازى خواهد كرد.

تفاوت هاى تاريخى، تبارى، فرهنگى، جغرافيايى و اقتصادى در مناطق مختلف ايران دليل بارز وجود گرايشات متفاوت اجتماعى و سمت گيرى هاى سياسى در مناطق مختلف آن است. فرا خواندن همگان براى رفتن زير پرچم يك حركت سياسى معين در مركز ناديده گرفتن واقعيات عينى است. وجود همين تفاوت هاست كه ملل غيرفارس ايران را در حركت بعد از انتخابات رياست جمهورى خرداد هشتادوهشت، به گفته مركزيان به دور از صحنه نگاه داشته است. اما جنبش بعد از انتخابات مختص مركز و بيان كننده مطالبات آن است. رهايى از شر جمهورى اسلامى نه فقط در سايه داشتن يك جنبش، بل جنبش هاى گوناگون و مستقل است. يك جنبش سياسى ابدا نخواهد توانست تمام خواسته هاى مناطق متفاوت در ايران را گرد هم آورد. با اين ديد وجود حركت ملى و مستقل آذربايجان نفى استبداد جمهورى اسلامى است و هيچ تناقضى با ديگر حركات ندارد.

http://maralan-tabriz.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست: