روز جهانى زبان مادرى و هشتاد و اندى سال يوغ ايرانى
در گذر زندگى روزمره انسانى، شايد هشتاد و اندى سال مدت زمان درازى به نظر آيد اما در جلوه گاه پهناى تاريخ، اين درازه زمانى بسيار كوتاه تر از آن است كه بتوان در طول آن، يك جمع انسانى را از سازه هاى استحكام بخش و درونى آن جدا ساخته و با سازه هاى بيگانه جايگزين كرد. علم پزشكى قادر است قلب و ريه و كبد و تقريبا هر عضو پيكر انسانى را با عضوى غريبه تعويض كند. اما خوشبختانه هيچ علمى تا به امروز به منصه ظهور نرسيده تا بتواند علقه هاى عاطفى، زبانى و فرهنگى انسانها را از بين ببرد. يك جمع انسانى بسيار بيشتر از تنها جمع تك تك اعضاى آن است و تعويض مغز آنها نيز، شايد حتى اگر روزى چنين امرى ميسر گردد، نمى تواند تاروپود رشته هاى نامريى زندگى جمعى و گروهى انسانها را نابود سازد. آنچه كه فرهنگ، تبار، زبان، عادات و رسوم مشترك در بين انسانها ناميده مى شود با اراده ديگران به آسانى از بين نمى رود. حداقل هشتاد سال براى اين كار زمان كوتاهى است. در ساليان گذشته تركان آذربايجان و ساير نقاط ايران با وجود تمام تلاش هاى مذبوحانه و دروغ هاى حكومت هاى استبدادى مركز، زير بار اضمحلال هويتى خويش نرفتند و دست رد بر سينه هر تفكر و عمل شونيستى زدند. امروز ديگر خيلى ها به اين حقيقت تلخ واقف شده اند كه هدف سياست هاى تهران نابودى زبان و فرهنگ و تاريخ تركها در داخل ايران بوده است. روند جريانات اجتماعى و سياسى سال هاى اخير در آذربايجان نشانه بارز يك خودآگاهى عظيم و بى بازگشت اجتماعى و حتى يك رنسانس فرهنگى-سياسى است. آگاهى به اين موضوع سكوى حركت مستحكمى است به سوى مطالبات جدى و بازگشت به خويشتن تركى خويش.
زبان تركى يكى از اهداف مركزى مبارزه بر عليه تركان و تحليل بردن آنها در فرهنگ كاذب و غير عينى ايرانى بوده است. حداقل اين وجه، در زندگى عادى مردم بسيار ملموس بوده است. در اين زمينه حتى بى شرمى و جنايت فرهنگى را تا آنجا پيش برده بودند كه با نهادن قلك هاى جريمه در كلاس هاى درس دانش آموزان در آذربايجان آنها را از سخن گفتن به زبان مادرى خودشان بر حذر مى داشتند. براى ما تاريخ ديگرى نوشتند، ما را دون پايه شمردند و ما مجبور از مهاجرت شديم، اقتصاد ما را پس بردند و ما را تبديل به برده خود ساختند. ساليان آزگار براى ما جوك هاى توهين آميز و شرم آور ساختند. آپارتايد در عمل به دكترين حكومت هاى تهران تبديل گشت و تا به امروز به حيات زشت و جان سخت خود ادامه داده است. هشتاد و اندى سال گذشته به وضوح تمام ثابت كرده است كه تهران فقط يك سياست در مقابل تركها مى شناسد و آن تحميق و تبعيض و آسيميلاسيون بوده است. جوهره تفكر و عمل سياسى از تهران به سوى آذربايجان آقا بالا سرى و برترى بينى بوده است. پس از سركوب جنبش خلق مسلمان در اوان انقلاب بيست و دوم بهمن بار ديگر اما اين بار با توله بار عظيمى از تجربه و دانش، تركان و در راس آنها آذربايجان قدم در راه باز پس گيرى هويت خويش گذارده است. آذربايجان دارد پس از مدتها براى اولين بار اراده مستقل خود را به نمايش مى گذارد و طبيعى است كه بسيارى را اين عمل خوش نخواهد آمد.
آزادى كامل زبان تركى، رسميت دادن به آن، تضمين برابر حقوقى مطلق آن با زبان فارسى در مرز هاى ايران عاجل ترين و گرهى ترين مطالبه براى ايجاد جو اعتماد در جامعه ترك زبان است. زبان تركى بايد دقيقا همان حقوقى را دارا باشد كه زبان فارسى داراى آن است. هزينه ها براى بسط و گسترش و هم چنين حفظ زبان تركى بايد برابر با زبان فارسى باشد. هيچ زبانى نبايد برتر دانسته شده و از هر گونه امتيازات خاص نسبت به زبان هاى ديگر محروم باشد. زبان رسمى و ادارى و حقوقى در آذربايجان بايد زبان مادرى آن يعنى تركى باشد. اين ها شمه هايى از خواسته هاى عاجل آذربايجان از ديد نگارنده اين سطور در مورد زبان تركى است. تركها همان اندازه زبان مادريشان را دوست دارند كه فارس ها زبان فارسى را. هر گونه تلاش براى برترى جويى به نفع يك زبان خاص تلاشى است براى ايجاد تبعيضات و تنش هاى اجتماعى آينده. برابر حقوقى كامل، تنها راه روشن براى زندگى تفاهم آميز همسايگان با زبان هاى متفاوت است. اگر قرار باشد تركها و فارسها در چارچوب يك كشور و به صورت مسالمت آميز زندگى كنند اولين قدم براى ايجاد چنين نظام سياسى، آزادى زبان تركى از يوغ شونيسم است. زبان تركى اولين سنگر براى آغاز رفع تبعيض از تركهاست.
در دنياى امروز در كشورى كه حاكميت آن و افكار برترى طلبانه مركزى آن ادعاى اتكا بر تمدن هاى اسلامى و آريايى دارند، تاكيد سيستماتيك بر منع انسان هاى ترك زبان از آموزش به زبان تركى و دور نگاه داشتن آنها از هويت تاريخى آنها و تلاش همه گونه براى مسخ فرهنگى آنها يكى از شرم آورترين و ننگين ترين اعمالى است كه به نام ايرانيت بدانها عمل مى شود. با گراميداشت روز جهانى زبان مادرى كه وجود آن به خودى خود ضديت فرهنگ مركز گراى ايرانى با مظاهر تمدن مدرن جهان امروز را نشان مى دهد مبارزه خود براى باز پس گيرى هويت و زبان و تاريخ خود را پى گيريم و خود را از زير يوغ پوتين هاى جابرانه مركز رها سازيم.
در گذر زندگى روزمره انسانى، شايد هشتاد و اندى سال مدت زمان درازى به نظر آيد اما در جلوه گاه پهناى تاريخ، اين درازه زمانى بسيار كوتاه تر از آن است كه بتوان در طول آن، يك جمع انسانى را از سازه هاى استحكام بخش و درونى آن جدا ساخته و با سازه هاى بيگانه جايگزين كرد. علم پزشكى قادر است قلب و ريه و كبد و تقريبا هر عضو پيكر انسانى را با عضوى غريبه تعويض كند. اما خوشبختانه هيچ علمى تا به امروز به منصه ظهور نرسيده تا بتواند علقه هاى عاطفى، زبانى و فرهنگى انسانها را از بين ببرد. يك جمع انسانى بسيار بيشتر از تنها جمع تك تك اعضاى آن است و تعويض مغز آنها نيز، شايد حتى اگر روزى چنين امرى ميسر گردد، نمى تواند تاروپود رشته هاى نامريى زندگى جمعى و گروهى انسانها را نابود سازد. آنچه كه فرهنگ، تبار، زبان، عادات و رسوم مشترك در بين انسانها ناميده مى شود با اراده ديگران به آسانى از بين نمى رود. حداقل هشتاد سال براى اين كار زمان كوتاهى است. در ساليان گذشته تركان آذربايجان و ساير نقاط ايران با وجود تمام تلاش هاى مذبوحانه و دروغ هاى حكومت هاى استبدادى مركز، زير بار اضمحلال هويتى خويش نرفتند و دست رد بر سينه هر تفكر و عمل شونيستى زدند. امروز ديگر خيلى ها به اين حقيقت تلخ واقف شده اند كه هدف سياست هاى تهران نابودى زبان و فرهنگ و تاريخ تركها در داخل ايران بوده است. روند جريانات اجتماعى و سياسى سال هاى اخير در آذربايجان نشانه بارز يك خودآگاهى عظيم و بى بازگشت اجتماعى و حتى يك رنسانس فرهنگى-سياسى است. آگاهى به اين موضوع سكوى حركت مستحكمى است به سوى مطالبات جدى و بازگشت به خويشتن تركى خويش.
زبان تركى يكى از اهداف مركزى مبارزه بر عليه تركان و تحليل بردن آنها در فرهنگ كاذب و غير عينى ايرانى بوده است. حداقل اين وجه، در زندگى عادى مردم بسيار ملموس بوده است. در اين زمينه حتى بى شرمى و جنايت فرهنگى را تا آنجا پيش برده بودند كه با نهادن قلك هاى جريمه در كلاس هاى درس دانش آموزان در آذربايجان آنها را از سخن گفتن به زبان مادرى خودشان بر حذر مى داشتند. براى ما تاريخ ديگرى نوشتند، ما را دون پايه شمردند و ما مجبور از مهاجرت شديم، اقتصاد ما را پس بردند و ما را تبديل به برده خود ساختند. ساليان آزگار براى ما جوك هاى توهين آميز و شرم آور ساختند. آپارتايد در عمل به دكترين حكومت هاى تهران تبديل گشت و تا به امروز به حيات زشت و جان سخت خود ادامه داده است. هشتاد و اندى سال گذشته به وضوح تمام ثابت كرده است كه تهران فقط يك سياست در مقابل تركها مى شناسد و آن تحميق و تبعيض و آسيميلاسيون بوده است. جوهره تفكر و عمل سياسى از تهران به سوى آذربايجان آقا بالا سرى و برترى بينى بوده است. پس از سركوب جنبش خلق مسلمان در اوان انقلاب بيست و دوم بهمن بار ديگر اما اين بار با توله بار عظيمى از تجربه و دانش، تركان و در راس آنها آذربايجان قدم در راه باز پس گيرى هويت خويش گذارده است. آذربايجان دارد پس از مدتها براى اولين بار اراده مستقل خود را به نمايش مى گذارد و طبيعى است كه بسيارى را اين عمل خوش نخواهد آمد.
آزادى كامل زبان تركى، رسميت دادن به آن، تضمين برابر حقوقى مطلق آن با زبان فارسى در مرز هاى ايران عاجل ترين و گرهى ترين مطالبه براى ايجاد جو اعتماد در جامعه ترك زبان است. زبان تركى بايد دقيقا همان حقوقى را دارا باشد كه زبان فارسى داراى آن است. هزينه ها براى بسط و گسترش و هم چنين حفظ زبان تركى بايد برابر با زبان فارسى باشد. هيچ زبانى نبايد برتر دانسته شده و از هر گونه امتيازات خاص نسبت به زبان هاى ديگر محروم باشد. زبان رسمى و ادارى و حقوقى در آذربايجان بايد زبان مادرى آن يعنى تركى باشد. اين ها شمه هايى از خواسته هاى عاجل آذربايجان از ديد نگارنده اين سطور در مورد زبان تركى است. تركها همان اندازه زبان مادريشان را دوست دارند كه فارس ها زبان فارسى را. هر گونه تلاش براى برترى جويى به نفع يك زبان خاص تلاشى است براى ايجاد تبعيضات و تنش هاى اجتماعى آينده. برابر حقوقى كامل، تنها راه روشن براى زندگى تفاهم آميز همسايگان با زبان هاى متفاوت است. اگر قرار باشد تركها و فارسها در چارچوب يك كشور و به صورت مسالمت آميز زندگى كنند اولين قدم براى ايجاد چنين نظام سياسى، آزادى زبان تركى از يوغ شونيسم است. زبان تركى اولين سنگر براى آغاز رفع تبعيض از تركهاست.
در دنياى امروز در كشورى كه حاكميت آن و افكار برترى طلبانه مركزى آن ادعاى اتكا بر تمدن هاى اسلامى و آريايى دارند، تاكيد سيستماتيك بر منع انسان هاى ترك زبان از آموزش به زبان تركى و دور نگاه داشتن آنها از هويت تاريخى آنها و تلاش همه گونه براى مسخ فرهنگى آنها يكى از شرم آورترين و ننگين ترين اعمالى است كه به نام ايرانيت بدانها عمل مى شود. با گراميداشت روز جهانى زبان مادرى كه وجود آن به خودى خود ضديت فرهنگ مركز گراى ايرانى با مظاهر تمدن مدرن جهان امروز را نشان مى دهد مبارزه خود براى باز پس گيرى هويت و زبان و تاريخ خود را پى گيريم و خود را از زير يوغ پوتين هاى جابرانه مركز رها سازيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر